تاریخ دوران امام حسین 2

مجموعه تاریخ تطبیقی اسلام از حاج آقا طائب

چهارشنبه، 17 آذر 1395

56 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

یادآوری چند نکته در مورد حکومت معاویه

ما جلسات گذشته چند مطلب را در مورد حکومت معاویه، مورد تأکید قرار دادیم. اول اینکه هرچه که از حکومت معاویه می گذشت، حضور او در مسائل حکومتی به‌دلیل کهولت سن، کاهش پیدا می‌کرد و این برای حکومت معاویه یک تهدید به حساب می‌آمد. مطلب دومی که حکومت معاویه را تهدید می‌کرد، از دست دادن نیروهای باتجربه همراه با حکومت بود؛ یعنی حکومت معاویه به‌تدریج یاران وفادار خود را از دست می‌داد و معاویه مجبور بود برای جایگزینی این افراد از کسانی استفاده کند که تجربه کافی برای تصدی پست‌های حکومتی را نداشتند.

مطلب دیگری که جلسات گذشته بر روی آن تأکید کردیم، این بود که حکومت معاویه از خون عثمان برای اهداف سیاسی خود استفاده تبلیغاتی می‌کرد و به‌وسیله مظلوم‌نمایی ناشی از خون عثمان، هر صدایی را سرکوب می‌کرد؛ یعنی معاویه توانسته بود که عثمان را به‌عنوان یک ارزش مطلق و شهید در جامعه جابیاندازد.

این مطلب را بدانید که اگر یک نفر در یک جامعه دینی به‌عنوان شهید پذیرفته شود، دیگر جایی برای نقد او باقی نمی‌ماند. شما همین امروز هم در جامعه خود ما می‌توانید این مطلب را مشاهده کنید که سطح جامعه نمی‌تواند انتقاد از شهید را بپذیرند. البته درباره شهدای واقعی و حقیقی، این، مطلب صحیحی است؛ چون شهید در هنگام شهادت خود به‌طور کامل پاک می‌شود و دیگر نمی‌توان درباره او مطلب بدی گفت. انسان پاک قابل نقد نیست. به‌عنوان مثال، شما نمی‌توانید از حربن‌یزید ریاحی انتقاد کنید؛ چون تمام کارنامه حر به‌هنگام شهادت، پاک شد. اما در مورد عثمان، مسئله شهادت اساسا دروغ بود؛ ولی حکومت معاویه فضایی از تقدس حول عثمان به وجود آورد و فضای هرگونه نقدی را بست. در این شرایط، هرکسی چیزی بگوید و حکومت وقت بتواند آن را در همان چهارچوب مخالفت با عثمان ببرد، می‌تواند او را به راحتی سرکوب کند. بنابراین، ایجاد مظلومیت برای عثمان، به سد محکمی برای پیشرفت حق و سرکوب مخالفین تبدیل شد.

مسئله دیگری که ما درباره آن صحبت کردیم، عنوان حب اهل‌بیت(ع) بود. اصل مسئله حب اهل‌بیت(ع) به‌صراحت در قرآن آمده است: «قُلْ لَا أسْألُكُمْ عَلَيْهِ أجْرًا إلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إنَّ اللَهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»(شوری/20)؛ اما تلاش‌هایی باعث شد که معنای این آیه در نظر عامه مردم، طور دیگری معنی شود. شما وقتی به تفاسیر عامه در ذیل این آیه رجوع می‌کنید، متوجه می‌شوید که تلاش شده است به‌نحوی، این آیه از معنای اصلی خود دور شود. این مسئله، نتیجه اقدامات زمان بنی‌امیه بود. ولی ما گفتیم که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در آن بیست سالی که در مدینه حضور داشتند، توانستند که عنوان اهل‌بیت(ع) را برای خود احیا کنند و حب اهل‌بیت(ع) را در دل‌ها زنده نگه دارند.

امام حسین(ع) تا روز عاشورا دست به شمشیر نبرد

مطلب دیگری که در گذشته هم به آن اشاره کریم، این است که امام حسین(ع) در طول حرکت خود، دست به شمشیر نبرد. این اشتباه است که گفته می‌شود امام حسین(ع) قیام به شمشیر کرد؛ بلکه حضرت فریاد اعتراض علنی علیه حکومت زد. امام حسین(ع) در غیر از روز عاشورا در هیچ‌یک از مواقف خود شمشیر نکشید. اساسا امام حسین(ع) از روز اول در پی تقاضای حکومت برای خود نیست. خیلی خوب است که شما روی این مسئله تحقیق کنید که آیا امام حسین(ع) در طول حرکت خود در جایی مردم را دعوت به حاکمیت خود کرد؟ یعنی اینکه ایشان در جایی به‎‌صراحت بیان کند که حکومت حق من است و من باید بر شما حکومت بکنم.

عدم پذیرش در مردم برای امامت و ولایت امام حسین(ع)

به این نکته دقت کنید که پیامبر(ص) به‌ظاهر در اوج قدرت از دنیا رفت؛ ولی ایشان تنها در غدیر، صراحت به حاکمیت علی(ع) بعد از خود کرد و این، همان زمانی بود که خدای متعال فرمود: «و اللهُ یَعصِمُک من الناس»(مائده/67). بنابراین، پیامبر(ص) در اوج قدرت، فقط یک‌بار علی(ع) را به حکومت، تنصیص کرد. چرا پیامبر(ص) تا قبل از غدیرخم، علی(ع) را تنصیص نمی‌کرد؟ چون می‌دانست که مردم فعلا پذیرش این مسئله را ندارند. امام حسین(ع) هم می‌داند که مردم در حال حاضر، کشش و پذیرش امامت و حاکمیت ایشان را ندارند؛ بنابراین، حضرت خود را به‌عنوان امام و یا کسی که حکومت را حق خود می‌داند، به مردم معرفی نمی‌کند؛ چون می‌داند که این مسئله فعلا مقبولیت ندارد و اگر حضرت این کار را انجام می‌داد، ممکن بود که اصل امامت به خطر بیفتد. امام حسین(ع) زمانی که در مدینه، قیام خود را آغاز می‌کند، مانند پیامبر(ص) در ابتدای رسالت خود در مکه است؛ یعنی امام حسین(ع) می‌خواهد مردم را به اولیات اسلام دعوت کند. در این سال‌ها آن‌قدر اوضاع خراب شده است که حضرت نمی‌تواند خود را به عنوان امام به مردم عرضه کند.

عدم بیعت با یزید؛ اقدام و خواسته امام حسین(ع)

آن چیزی که من در مجموعه مطالعات خود در تاریخ به دست آوردم، این است که امام حسین(ع) تنها از مردم می‌خواست با یزید بیعت نکنند. حضرت این حرکت را در زمان معاویه انجام نداده بود؛ یعنی تنها تفاوتی که بین اقدام ایشان در زمان معاویه و در زمان یزید وجود دارد، این بود که حضرت در زمان معاویه از مردم نخواستند که با معاویه بیعت نکنند. البته به این نکته دقت داشته باشید که معنای این کلام این نیست که حضرت با معاویه بیعت کرده باشد؛ ما گفتیم که هیچ‌یک از ائمه ما با طواغیت زمان خود بیعت نکردند. دلیل این مسئله هم این است که در حکومت آنها دخالت و مشارکتی نمی‌کردند؛ چون کسی که با حکومتی بیعت می‌کند، باید در تمامی امور ازجمله، شرکت در جنگ‌ها از حکومت وقت اطاعت کند. البته ائمه ما به مردم نمی‌گفتند که با حکام وقت بیعت نکنید. تنها چیزی که زمان یزید را متفاوت می‌کند، این است که امام حسین(ع) به‌صورت علنی از مردم درخواست کرد که با یزید بیعت نکنند. یزید کسی است که اصل دین را هدف قرار داده است و به همین دلیل، حضرت از بیعت با او اجتناب کرد و دیگران را هم دعوت کرد که با او بیعت نکنند.

از طرف دیگر، ما گفتیم که اقدامات امام حسن(ع) و امام حسین(ع) باعث شد که حب اهل‌بیت(ع) در دل‌ها جای بگیرد. یکی از مصادیق و شواهد این موضوع هم این است که فرماندار مدینه از کشتن حضرت اجتناب کرد و گفت اگر تمام دنیا را هم به من بدهند، دست خود را به خون حسین(ع) آلوده نخواهم کرد. به این مطلب دقت داشته باشید که حضرت در طول قیام خود، شرایط امام جامعه را برای مردم بیان می‌کند؛ ولی به خود اشاره‌ای نمی‌کند. این کار حضرت مصداق اعظم امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است. حضرت بزرگ‌ترین منکر را برای جامعه اسلامی، این معرفی می‌کند که یزید حاکم جامعه بشود. اگر مردم از قیام بالحق حضرت استقبال کرده و از ایشان می‌پرسیدند که مصداق امروز امام جامعه چه کسی است و امروز این مصدر به چه کسی تعلق دارد، ایشان خود را معرفی می‌کرد؛ ولی چون مردم از ایشان سؤال نمی‌کردند، حضرت هم در این مسئله به بیان کلیات اکتفا می‌کرد و فقط شرایط جامعه را بیان می‌کرد.

امام حسین(ع) در فضای اهل ‌سنت با مردم صحبت می‌کرد

به این نکته دقت داشته باشید که امام حسین(ع) در فضای اهل ‌سنت با مردم صحبت می‌کرد و نه در یک فضای شیعی و ایشان در همان فضای اهل ‌سنت ثابت می‌کند که خلافت یزید باطل است. این مطلب بین شیعه و سنی مشترک است که پیامبر(ص) به جانشین بعد از خود نیاز دارد. اختلافی که بین شیعه و سنی در این مسئله وجود دارد، این است که آیا جانشین پیامبر(ص) باید به تنصیص خود او مشخص بشود و یا توسط مردم؟ اهل ‌سنت هم که معتقد هستند جانشین بعد از پیامبر(ص) توسط خود مردم تعیین می‌شود، شرایطی را برای این جانشینی در کتب مربوط به حکومت بیان کرده‌اند. یکی از شرایطی که اهل‌ سنت برای حاکم تعیین کرده‌اند، این است که جانشین انتخاب‌شده، به خدا و رسول(ص) ایمان داشته باشد. شرط دومی که آنها برای جانشین پیامبر(ص) تعیین کرده‌اند، این است که جانشین پیامبر(ص) باید عالم باشد. سومین شرطی را که اهل سنت برای جانشین پیامبر(ص) تعیین کرده‌اند، صفت عدالت است. امام حسین(ع) در آن روزگار در فضای اهل ‌سنت با مردم گفت‌وگو می‌کرد و در آن فضا به مردم می‌گفت که یزید هیچ‌کدام از سه شرط ایمان و علم و عدالت را دارا نیست. بنابراین، حضرت با استدلال خود اهل ‌سنت، یزید را محکوم کرد.

نکته‌ دیگری که قابل توجه است، این مطلب می‌باشد که زمانی که امام حسین(ع) در مدینه علیه یزید افشاگری می‌کرد، خیلی از مردم حرف حضرت را قبول نمی‌کردند. به‌عنوان مثال، حضرت به مردم می‌گفت که یزید شراب می‌خورَد؛ ولی مردم با اینکه حضرت را یک فرد خوب و قابل اعتمادی می‌دانند، اما به‌دلیل تبلیغات گسترده‌ای که در زمان معاویه به نفع یزید شده است، نمی‌توانند حرف حضرت را قبول کنند.

تبلیغات گسترده معاویه برای یزید

معاویه هفت سال قبل از مرگ خود، از مردم برای یزید بیعت گرفته است. معاویه در همان زمانی که برای یزید از مردم بیعت می‌گفت، با اعتراض شخصیت‌هایی همچون سعدبن‌ابی‌وقاص روبه‌رو شد و این افراد در مورد یزید دست به افشاگری زدند. از آن طرف، معاویه هم با دستگاه تبلیغاتی گسترده این مطلب را به مردم القا کرد که کسانی که درباره یزید مطالب بدی بیان می‌کنند، نسبت به یزید حسادت می‌کنند. این فضای به‌وجودآمده در زمان معاویه، باعث شد که حرف امام حسین(ع) هم توسط مردم باور نشود.

به این نکته دقت داشته باشید که مردم یزید را به اعتبار پدرش قبول داشتند؛ یعنی مردم آن‌زمان به معاویه اعتماد داشتند و از طرفی، معاویه از چهره‌های شناخته‌شده آن‌زمان برای یزید بیعت گرفته بود و مردم به اعتبار آن چهره‌های شناخته‌شده، به یزید هم اعتماد کرده بودند و بنابراین، حرف‌های حضرت را مبنی بر فاسق بودن یزید باور نمی‌کردند. مردم بعدها و بعد از شهادت امام حسین(ع) فهمیدند که درباره یزید اشتباه می‌کردند.

آگاهی مردم به فسق یزید بعد از شهادت امام حسین(ع)

بعد از اینکه قضایای کربلا به پایان رسید و اسرا به مدینه بازگشتند و مردم متوجه شدند که امام حسین(ع) به شهادت رسیده است، عبدالله‌ بن ‌حنظله غسيل‌الملائکه به‌همراه عده‌ای دیگر برای تحقیق در مورد این حادثه به شام رفت و در آنجا بود که فسق و فجور علنی یزید را مشاهده کردند و وقتی به مدینه بازگشتند، به مردم اعلام کردند که ما در مورد خلافت یزید دچار اشتباه شده‌ایم.

به این مطلب دقت داشته باشید که یکی از دلایلی که نشان می‌دهد امام حسین(ع) در فضای اهل‌ سنت با مردم صحبت می‌کرد، این است که بعد از اینکه عبدالله‌بن‌حنظله به مدینه بازگشت و مردم مدینه بیعت خود با یزید را شکستند، باز هم مردم مدینه به سراغ امام زین‌العابدین(ع) نرفتند.