تاریخ دوران امام حسن(ع) 3

مجموعه تاریخ تطبیقی اسلام از حاج آقا طائب

چهارشنبه، 5 آبان 1395

44 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

مقبولیت معاویه در نزد اکثریت پس از داستان حکمیت

در جلسات گذشته بیان کردیم که امام حسن(ع) در برابر‌ آن خفقان فکری و فرهنگی ایجادشده، اقداماتی را در دستور کار خود قرار داد. به این نکته دقت داشته باید که معاویه در آن زمان، مورد قبول بیشتر مسلمانان بود. مردم شام که اساسا معاویه را جانیشن پیامبر(ص) می‌دانستند؛ بیشتر افراد دیگر هم بعد از داستان حکمیت، معاویه را به عنوان خلیفه پذیرفتند.

باید به این نکته توجه داشت که درست است معاویه با خدعه توانست نتیجه حکمیت را به نفع خود تغییر دهد، ولی بیشتر مردم آن‌زمان اساسا متوجه این خدعه نشدند و اصلا مردم در جریان محتوای مذاکرات هم قرار نمی‌گرفتند.

ظاهر حکمیت هم این بود که قرار شد نماینده امیرالمؤمنین(ع) یعنی ابوموسی اشعری و عمروعاص که نماینده معاویه بود، مذاکره کنند و نتیجه مذاکره و حکمیت خود را به مردم اعلام کنند. البته اکثر مردم، ابوموسی اشعری را نماینده واقعی امیرالمؤمنین(ع) می‌دانستند و عده کمی بودند که می‌فهمیدند این نماینده به حضرت تحمیل شده است. اساسا این مسئله که ابوموسی اشعری برای حکمیت انتخاب شد، نشان می‌دهد که او در میان مردم، مقبولیت داشت و به همین دلیل، اکثر سپاهیان حضرت به ابوموسی و نتیجه حکمیت اعتماد داشتند.

در نهایت، ابوموسی اشعری و عمروعاص نتیجه حکمیت را به این صورت اعلام کردند که ابتدا ابوموسی گفت: ما از قرآن به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه، هیچ‌کدام صلاحیت خلافت را ندارند؛ اما عمروعاص بعد از ابوموسی آمد و گفت: اینکه ابوموسی می‌گوید علی صلاحیت حاکمیت را ندارد، درست است، ولی اینکه گفت معاویه هم صلاحیت حاکمیت را ندارد، برداشت خود اوست و من معاویه را برای خلافت، صاحب صلاحیت می‌دانم.

دقت داشته باشید که خیلی از همراهان حضرت به دلیل اینکه به ابوموسی اشعری اعتماد داشتند، نتیجه حکمیت را پذیرفتند. دلیل سخن مذکور این مطلب است که بعد از جنگ صفین، دیگر مردم کوفه برای جنگ با معاویه جمع نشدند.

بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع) با چنین حکومتی روبه‌رو شد که مورد قبول اکثریت جامعه آن‌زمان است.

حذف امام حسن(ع)؛ سیاست جریان سقیفه

ما در مباحث گذشته بیان کردیم که جریان سقیفه پس از به‌قدرت‌رسیدن، چهار هدف را دنبال می‌کرد که اولین آن، حذف امیرالمؤمنین(ع) بود. بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) دوباره جریان سقیفه به قدرت رسیده است. جریان سقیفه در این برهه هم برنامه حذف امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را در دستور کار خود قرار داده است؛ منتهی لبه هجوم این جریان، به‌سوی امام حسن(ع) است؛ چون امام حسین(ع) با وجود و حضور امام حسن(ع) سکوت مطلق است. در زمان حیات امام حسن(ع) هرکس به امام حسین(ع) رجوع می‌کرد، حضرت آنها را به برادر خود ارجاع می‌داد و بنابراین، جریان حاکم، توجیهی برای حمله به امام حسین(ع) نداشت. حتی بعضی اوقات، معاویه عده‌ای از مردم کوفه را تحریک می‌کرد که به نزد امام حسین(ع) رفته و به ایشان بگویند که برادر تو صلح‌نامه را امضا کرده و در مقابل معاویه کوتاه آمده است و ما می‌خواهیم با تو بیعت کنیم. معاویه این کار را می‌کرد تا همزمان، هر دو امام را فعال کند تا بتواند آنها را با هم از جلوی راه خود بردارد. اما امام حسین(ع) در همه این موارد سکوت کرده و مردم را به برادر خود ارجاع می‌داد.

بنابراین تمام هدف نظام حاکم این بود که امام حسن(ع) را حذف کند. نظام حاکم در آن‌‍‌‌‌زمان یک سیطره خبری کاملی بر جهان اسلام داشت؛ چون تمام امامان جمعه، حقوق‌بگیر معاویه هستند و منویات او را در نماز جمعه بازتاب می‌دهند. این مطلب را بدانید که تنها رسانه دینی در آن‌زمان، نماز جمعه بود. معاویه از این خطبه‌ها استفاده می‌کرد تا مطالبی را به مردم ارائه کند و زمینه برای حذف امام حسن(ع) ایجاد شود. امامان جمعه منصوب از طرف معاویه، مأمور شده بودند تا برای عثمان فضیلت‌تراشی کرده و از آن‌طرف، امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان قاتل عثمان معرفی کرده و مورد طعن و لعن قرار دهند.

هدف معاویه از تخریب چهره امیرالمومنین(ع) این بود که به این وسیله، جایگاه امام حسن(ع) را در میان مردم مخدوش کند تا اگر روزی دست به ترور حضرت زد، صدای اعتراض از کسی بلند نشود.

کار فرهنگی امام حسن(ع) برای احیای جایگاه اهل‌بیت(ع)

در این جو سنگین و هجوم همه‌جانبه دستگاه تبلیغاتی معاویه، امام حسن(ع) باید جایگاه واقعی اهل‌بیت(ع) را در میان مردم احیا کند. امام حسن(ع) در این مسیر، بسیار کار کرد و موفق هم شد.

برای اینکه انسان به‌درستی به موفقیت اقدامات امام حسن(ع) پی ببرد، باید تشییع جنازه حضرت را مورد مطالعه قرار دهد. حضرت نهایتا به شهادت رسید و وصیت کرد که مرا در کنار قبر جدم دفن کنید. بعد حضرت در وصیت‌نامه خود فرمود که اگر مانع دفن من در کنار قبر پیامبر(ص) شدند، راضی نیستم که به‌خاطر این مسئله نبردی رخ بدهد.

این را بدانید که معاویه به صورت علنی امام حسن(ع) را به شهادت نرساند؛ بلکه مجبور شد که به‌صورت مخفیانه‌ای ایشان را مسموم کند. اکثریت مردم مدینه هم از ترور حضرت توسط معاویه اطلاعی نداشتند.

بالأخره امام حسین(ع) جنازه برادر خود را به مسجد آورد و خبر داده شد که حضرت قصد دارد امام حسن(ع) را در کنار قبر پیامبر(ص) دفن کند. این خبر که به عایشه رسید، به‌سرعت به مسجد آمد و گفت که این خانه متعلق به من است و من اجازه این کار را نمی‌دهم. مروان هم به حمایت از عایشه برخاست.

این‌جا دو خط مقابل هم قرار گرفتند. یک خط، بنی‌هاشم بودند و خط مقابل هم عایشه و بنی‌امیه. مردم مدینه هم ناظر این تقابل بودند. به این نکته دقت کنید که حکومت وقت به مدت ده سال علیه امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) تبلیغ می‌کند، ولی مردم مدینه در این جریان، به طرفداری از بنی‌هاشم برآمده و خواستار دفن امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص) می‌شوند.

از این‌جا باید به عمق کار فرهنگی امام حسن(ع) در آن دوره ده‌ساله در مدینه پی برد و فهمید که حضرت چه اقداماتی را انجام داد که با آن‌همه تبلیغات دستگاه حاکم، مردم به سمت ایشان گرایش پیدا کردند. حتی در تشییع جنازه حضرت کسانی مانند سعدبن‌ابی‌وقاص به دفاع برخاست و گفت: من خود از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: «الحسن و الحسین سیدا شَباب اهل الجنه». دیگران هم این مسئله را تأیید کردند. ابن‌عباس هم به عایشه گفت: زمانی که پیامبر(ص) از دنیا رفت، نُه زن داشت. از طرف دیگر، یک قسمت از هشت قسمت به زن می‌رسد. این مقدار هم باید به نه قسمت تقسیم بشود. تو پدر خود را در این خانه دفن کرده‌ای و دیگر حقی در آن نداری و بقیه خانه به حضرت زهرا(س) به ارث می‌رسد؛ چون حضرت زهرا(س) تنها دختر پیامبر(ص) بود.

به این نکته دقت کنید که تا قبل از این، کسی جرأت نمی‌کرد که این حرف‌ها را به عایشه بزند و از طرفی، هیچ‌کس از مردم مدینه به این گفته‌های ابن‌عباس اعتراضی نکرد. امام حسن(ع) با رفتار خود به‌صورتی عمل کرد که مردم مدینه آگاه‌تر از قبل شده بودند؛ چون زمانی که به خانه حضرت زهرا(س) حمله شد، همه مردم مدینه از جریان حاکم حمایت کردند، ولی برای دفن امام حسن(ع)، همه مردم مدینه به حمایت از جریان اهل‌بیت(ع) پرداختند.

تدبیر امام حسن(ع) برای تشییع جنازه خود و نتایج آن

امام حسن مجتبی(ع) می‌داند که جریان مخالف، اجازه دفن او را در کنار پیامبر(ص) نمی‌دهد، ولی ایشان این وصیت را می‌کند تا این سؤال‌ها و تردیدها نسبت به عملکرد نظام حاکم شکل بگیرد و مردم بفهمند که این جریان باطل است؛ چون معاویه در میان مردم این مسئله را جا انداخته بود که در جنگ جمل، علی(ع) بر باطل و عایشه بر حق بود. در زمان تشییع جنازه امام حسن(ع)، ابن‌عباس این جمله را به عایشه می‌گوید که تو روزی بر شتر سوار شدی و جنگ جمل را به راه انداختی؛ امروز بر اسب سوار شدی و مرتکب این کار شدی؛ روزی هم خواهد رسید که سوار بر فیل شوی و کعبه را خراب کنی. زمانی که ابن‌عباس این جملات را می‌گفت، کسی بر وی اعتراض نمی‌کرد و مردم مدینه با این جملات به یک‌باره به فضای جنگ جمل رفته و می‌فهمند که در آن‌جا هم، حق با علی(ع) بود.

کار به جایی رسید که مردم می‌خواستند جنازه را در کنار قبر پیامبر(ص) دفن کنند، ولی طرف مقابل، جنازه را تیرباران کرد. این‌جا جایی بود که اگر وصیت امام حسن(ع) مبنی بر عدم درگیری بر سر دفن ایشان نبود، درگیری در مدینه حتمی بود و در این صورت، امام حسین(ع) در بی‌خبری و قبل از قضیه کربلا به شهادت می‌رسید.

نتیجه این تشییع جنازه این شد که مظلومیت اهل‌بیت(ع) و زورگویی طرف مقابل بر همگان آشکار شد؛ در حالی که طرف مقابل، با ابزار رسانه‌ای خود، از عثمان یک مظلوم ساخته بود و به وسیله این ابزار، دست به هر عملی می‌زد. این‌جا اولین ضربه‌ای بود که امام حسن(ع) به مظلوم‌نمایی آنها وارد ساخت.

بعد از اینکه با دفن حضرت در کنار قبر پیامبر(ص) مخالفت شد، امام حسین(ع) به مردم اعلام کرد که ما جنازه را به بقیع می‌بریم. در تاریخ نقل شده است که همه مردم مدینه برای تشییع جنازه حضرت آمده بودند. این اولین تشییع جنازه عمومی و رسمی اهل‌بیت(ع) بود. تشییع جنازه پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) به‌صورت شبانه انجام شد. این تشییع جنازه امام حسن(ع) نشان می‌دهد که حضرت توانست نام اهل‌بیت(ع) را در مدینه زنده نگه دارد.

ادامه حرکت امام حسن(ع) توسط امام حسین(ع)

امام حسین(ع) بعد از شهادت برادر خود به این حرکت ادامه دادند. جریان مخالف هم از تنها ابزار خود یعنی مظلومیت عثمان در مقابل اهل‌بیت(ع) استفاده می‌کرد. ما در جلسات گذشته گفتیم که تنها ابزاری که باعث شد مردم همراه معاویه به جنگ با امیرالمؤمنین(ع) بیایند، همین مظلوم‌نمایی برای عثمان بود. معاویه امیرالمؤمنین(ع) را به‌عنوان قاتل عثمان معرفی کرد و به‌وسیله این ابزار، مردم را برای نبرد با امیرالمؤمنین(ع) به میدان آورد.