برنامه های سازمان نفاق برای محو اسلام 7

مجموعه تاریخ تطبیقی اسلام از حاج آقا طائب

چهارشنبه، 28 بهمن 1394

37 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات گذشته به این مطلب اشاره کردیم که نظام حاکم بعد از وفات پیامبر(ص)، دو اقدام اساسی را برای تغییر فرهنگ عمومی مردم در دستور کار قرار داد: اول این‌که سعی کردند لقمه‌های مردم را آلوده به حرام کنند و دوم این‌که سعی کردند نطفه‌های حرام را جایگزین نطفه‌های حلال کنند.

اکتفا به نیاز، اثر فرهنگ نبوی

پیامبر اکرم(ص) فرهنگی را در مدینه به وجود آورده بود که از سلامت لقمه‌‌ها و نطفه‌ها مراقبت می‌کرد. پیامبر(ص) مردم را به نحوی ترییت کرده بود که در مسائل اقتصادی به نیاز‌های خود اکتفا می‌کردند و به همین دلیل لقمه‌های زمان پیامبر(ص) پاک بود. مردم در آن عصر در مسائل اقتصادی به دنبال شهوات حرکت نمی‌کردند و مرز بین یک زندگی الهی و یک زندگی شیطانی هم در همین مسئله است. البته این را باید دانست که شهوت فقط به نیاز جنسی انسان محدود نمی‌شود؛ بلکه دایره گسترده‌ای از خواسته‌ها را در برمی‌گیرد. لباس و خانه و مرکب انسان گاهی بر اساس نیاز و گاهی هم بر اساس شهوت می‌باشد.

تمام تلاش اسلام و پیامبر(ص) در این بود که مسلمانان در خواسته‌های خود به برطرف کردن نیازهای خودشان قناعت کنند. وقتی که انسان‌‌ها در زندگی خود به برطرف کردن نیازهای خود قناعت کردند، زمان بیشتری برای پرداختن به نفس خود و آنچه که آن‌ها را به خدا نزدیک می‌کند، پیدا می‌کنند؛ اما اگر انسان در زندگی خود به دنبال شهوات حرکت کند، تمام وقت او در خدمت دنیایش خواهد بود. حضرت موسی(ع) به قارون فرمود: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللهُ الدَّار الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»(قصص/77)؛ از چیزهایی که خدا در این دنیا به تو داده است انفاق کن و فراموش نکن که تو در این دنیا یک نصیبی داری و بعد به سوی خدای متعال بازمی‌گردی.

کسانی که در سرای آخرت از خدای متعال می‌خواهند آن‌ها را به دنیا بازگرداند، افرادی هستند که در این دنیا به دنبال شهوات خود بوده‌اند. اگر کسی در این دنیا خانه‌ای برای خود بسازد که مازاد نیازش باشد، در آخرت به خاطر آن دچار حسرت می‌شود. علاوه بر آن، اگر انسان در دنیا به دنبال شهوات حرکت کند، ابتدا وارد شبهه‌ها و پس از آن هم به تدریج وارد دایره محرمات خواهد شد. نفس انسان به صورتی است که اگر به او افسار زده نشود و از داخل شدن به شُبُهات ابایی نداشته باشد، به تدریج وارد محرمات می‌شود. راه مهار نفس هم این است که انسان از ابتدا زندگی خود را بر اساس نیازهایش تنظیم کند.

پیامبر اکرم(ص) در جامعه‌ای که بنا کرده بود، موفق به جا انداختن چنین فرهنگی شد. عموم اطرافیان آن حضرت نفوس خود را مهار کرده بودند و علت این امر هم برمی‌گردد به داشتن الگویی مانند پیامبر(ص)؛ کسی نقل نکرده است که آن حضرت اوقاتی را برای غیر نیاز خود صرف کرده باشد.

البته اگر ما می‌گوییم که حرکت انسان باید بر اساس نیازهایش باشد، به این معنا نیست که مؤمن، ثروتمند نمی‌شود. فضیل بن یسار از اصحاب امام صادق(ع) بود. روزی خدمت آن حضرت رسید و به ایشان گفت: من قصد دارم تجارت را رها کنم و بقیه عمرم را صرف عبادت کنم. حضرت به شدت با تصمیم او مخالفت کرد و فرمود: تو با پولی که از راه تجارت به دست می‌آوری، به شیعیان زیادی کمک می‌کنی؛ پس همین کار تو بالاترین عبادت محسوب می‌شود.

بنابراین اگر ما گفتیم که حرکت انسان باید در چهارچوب نیازهایش باشد، به این معنا نیست که تولید ثروت در جامعه ایمانی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه ما اعتقاد داریم که تولید ثروت در جامعه ایمانی انجام می‌شود، ولی اختلاف طبقاتی در بین مؤمنین به وجود نمی‌آید. انسان می‌تواند ثروت خود را برای به دست آوردن آخرت هزینه کند. آنچه که پیامبر(ص) با آن مخالفت کرد، این بود که انسان به ثروت برسد و در ثروت خود دچار غفلت و توقف بشود.

ایجاد فرهنگ «جمع ثروت» توسط حاکمان پس از پیامبر(ص)

نظام حاکم بعد از پیامبر(ص) سعی کرد که فرهنگ اکتفا به نیاز را عوض کند. در راستای این تصمیم، تلاش نمودند که مردم را به سوی میل به تجمع ثروت سوق دهند. اولین کاری که در این زمینه انجام دادند، اختصاص مبالغ بیشتری از بیت‌المال به اصحاب قدیمی پیامبر(ص) بود.

بعد از این‌که این مسائل در پرداخت بیت‌المال به وجود آمد، بزرگان اصحاب تصمیم گرفتند که با این پول‌ها به عرصه تجارت ورود کنند. روایت داریم که شناخت ربا سخت‌تر از شناسایی مورچه سیاه در شب تاریک بر سنگ سیاه است. در آن زمان، معاملات با درهم و دینار بود و مانند الآن برای تبادل از اسکناس استفاده نمی‌کردند. معامله با اسکناس به صورتی است که در آن، ربا به وجود نمی‌آید؛ اما در معامله با درهم و دینار، اگر کسی دقت نمی‌کرد، از داخل آن ربا بیرون می‌آمد. تا زمانی که معاملات در حد 1000 درهم- 2000 درهم بود، مشکل چندانی به وجود نمی‌آمد؛ ولی زمانی که معاملات به صورت میلیاردی درآمد، جلوگیری از ورود ربا مشکل شد. بنابراین اصحاب پیامبر(ص) به این وسیله، مبتلا به ربا شدند.

از طرف دیگر، ثروت‌های به دست‌ آمده صرف تجملات فوق‌العاده‌‌ای شد. عبدالرحمن بن عوف در زمان عثمان از دنیا رفت. زمانی که می‌خواستند ثروت او را بین ورثه تقسیم کنند، شمش‌های طلای او را با تبر قطعه‌قطعه می‌کردند!

وقتی جامعه‌ای به جایی برسد که ثروت به یک اصل تبدیل شود، تلاش برای به دست آوردن ثروت هم به یک ارزش تبدیل می‌شود. دو راه برای به دست آوردن ثروت وجود دارد. یکی از راه‌های به دست آوردن ثروت، زمان‌دار و سخت است. در یک بازار اسلامی، افراد به صورت یک‌شبه به ثروت نمی‌رسند؛ بلکه بر اثر تلاش سال‌های طولانی به دست می‌آید.

راه دیگر برای به دست آوردن ثروت، استفاده از راه‌های میان‌بُر و نامشروع است. فتوحات بعد از پیامبر(ص) راه میان‌بر را برای به دست آوردن ثروت‌های بادآورده ایجاد کرد. این فتوحات به جنگ‌های قراردادی و اقتصادی مبدل شد. برخی برای فتح یک منطقه‌، سرمایه‌گذاری می‌کردند و قراردادی تنظیم می‌شد که در صورت فتح آن منطقه، درصدی از غنائم به سرمایه‌گذار برسد.

معنای حقیقی «خیر العمل» در کلام معصوم(ع)

شخصی از امام صادق(ع) سؤال کرد که آیا «حیّ علی خیر العمل» در زمان رسول‌الله(ص) بوده است؟ حضرت پاسخ داد: بله. سائل پرسید: پس چرا بعد از پیامبر(ص) این قسمت از اذان را حذف کردند؟ حضرت فرمود: علت واقعی این مسئله را می‌خواهی یا علت اظهار شده را؟ گفت: اگر می‌شود، هر دو را بفرمایید. حضرت فرمود: علت اظهارشده این است که بعد از پیامبر(ص) نظام حاکم متوجه شد که مردم تمایلی به شرکت در جنگ‌ها ندارند. تصور آن‌ها این بود که علت عدم شرکت مردم در جهاد این است که وقتی مردم در اذان می‌شنوند که نماز بهترین عمل است، به جای شرکت در جهاد، به اقامه نماز می‌پردازند. بنابراین آن‌ها تصمیم گرفتند که عبارت «حی علی خیر العمل» را از اذان حذف کنند(1). سپس حضرت فرمود: علت واقعی برداشتن «حی علی خیر العمل» از اذان این بود که این عبارت به معنای این است که بشتابید به سوی ولایت(2)؛ بنابراین تبعیت از پیامبر(ص) و امام بهترین عمل است.

ما «خیر العمل» مطلق نداریم. در تزاحم بین خواندن نماز و اِنقاذ جان مؤمن، نجات دادن مؤمن «خیر العمل» است؛ پس نماز هم همیشه بهترین عمل نیست. اگر پیامبر(ص) یا امام گفت که الآن وقت نماز است، بهترین عمل، خواندن نماز می‌شود؛ اما اگر گفتند: بهترین عمل در شرایط فعلی نجات جان مؤمن است، همان، «خیر العمل» می‌شود.

پس «خیر العمل» به معنای ولایت است. ولایت یعنی قبول اوامر پیامبر(ص) و امام. در زمان غیبت هم، معنای «حی علی خیر العمل» این است که بشتابید به سوی تبعیت از اوامر بقیة‌الله الأعظم(عج). امام زمان(ع) هم فرمود: «و أما الحوادث الواقعة فارجِعوا فیها إلی رُواة حدیثنا… »(3)؛ بنابراین معنای «حی علی خیر العمل» برای ما این است که بشتابید به سوی اوامر ولی فقیه.

لزوم هوشیاری در انتخابات و انتقاد از سیاست‌های دولتمردان

ولی فقیهِ امروز ما در سخنرانی خود(4) گفت: مراقب باشید که مجلس به دست آمریکایی‌ها نیفتد. اگر مردم و حوزه‌های علمیه گوش به فرمان اوامر ولی فقیه خود داشته باشند، اجازه نخواهند داد که مجلس به دست بیگانه بیفتد. مراقب باشید که این‌ها می‌خواهند برجام 2 و 3 را شکل بدهند. برجام 2 و 3 به معنای فروختن ایران به آمریکا می‌باشد. نتیجه برجام 2 این است که ایران در تیررس موشک‌های اتمی اسرائیل و آمریکا قرار بگیرد. ما فرجام برجام 1 را مشاهده کردیم. نتیجه فرجام 1 پایین آمدن قیمت نفت بود.

از طرف دیگر، صدای «یا لَلمسلمین» یمنی‌ها به نهایت درجه بلند شده است و این‌ها همچنان به روی دشمن لبخند می‌زنند. پیامبر(ص) فرمود: «مَن سَمِعَ رجلا یُنادی یا لَلمسلمین فلَم یُجِبهُ فلَیس بمُسلم»(5). امیرالمؤمنین(ع) فرمود: به من خبر رسیده است که در نقاط مرزی، از پای یک زن یهودی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می‌کند، خلخال کشیده شده است. اگر کسی این خبر را بشنود و از غصه هلاک بشود، نمی‌توان او را ملامت کرد.

چرا شما اجازه ندادید که کشتی حامل کمک‌های غذایی و دارویی به یمن برود؟ چرا این کشتی را به جای یمن به جیبوتی فرستادید؟ وقتی که شما این محموله را به جای یمن به جیبوتی فرستادید، نهایتا دیدید که آن‌ها محموله را خوردند و بعد به دستور عربستان با شما قطع رابطه کردند. چقدر باید دچار حقارت شده باشید که جیبوتی با شما قطع ارتباط می‌کند.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «الدهر أنزَلَنی ثم أنزَلَنی حتی قیل: معاویة و علی»(6). چرا این وضع برای امیرالمؤمنین(ع) حاصل شد؟ دلیلش این بود که گوش مسلمانان به «یا للمسلمین» بسته شد. زمانی که حضرت زهرا(س) بین در و دیوار قرار گرفت، مردم «یا للمسلمین» ایشان را شنیدند و اقدامی نکردند. خدای متعال هم آن جامعه را به روی سیاه نشاند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بعد از این‌که من از دست شما رفتم، خدای متعال کسانی را بر شما مسلط خواهد کرد که هیچ چیز را درباره شما رعایت نخواهند کرد. خدای متعال بعد از امیرالمؤمنین(ع) کسانی مانند حجاج بن یوسف و زیاد بن ابیه و عبیدالله بن زیاد را بر آن‌ها مسلط کرد.

(1). سؤالی این‌جا مطرح می‌شود و آن این‌که در زمان خود پیامبر(ص) عبارت «حی علی خیر العمل» جزء اذان بوده است؛ پس چرا در آن زمان کمبود نیرو برای شرکت در جهاد به وجود نیامد؟ جواب این است که مردم در زمان پیامبر(ص) به جهادی که ایشان انجام می‌داد، معتقد بودند و می‌دانستند که کسی که در جهاد در رکاب پیامبر(ص) شرکت می‌کند، فضیلت نماز و جهاد را باهم به دست می‌آورد؛ ولی مردم در زمان بعد از وفات پیامبر(ص) متوجه شدند که جهاد به یک امر اقتصادی تبدیل شده است؛ بنابراین از شرکت در جهاد منصرف می‌شدند.

(2). علل الشرائع، ج2، ص368. (البته در این کتاب، حدیث مذکور از حضرت موسی بن جعفر(ع) روایت شده است).

(3). الإحتجاج، ج2، ص470.

(4). اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم آذربایجان در مؤرخ 1394/11/28.

(5). الکافی، ج2، ص164.

(6). ظاهرا این عبارت، سخن یکی از شارحین نهج البلاغه در شرح یکی از فقرات خطبه 162 است؛ نه این‌که عین سخن امیرالمؤمنین(ع) باشد. ر.ک: منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج10، ص9.