برنامه های سازمان نفاق برای محو اسلام 4

مجموعه تاریخ تطبیقی اسلام از حاج آقا طائب

چهارشنبه، 30 دی 1394

36 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات گذشته بیان کردیم که نظام حاکم بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) به دنبال تغییر فرهنگ عمومی مردم بود تا بدین وسیله اسلام را از بین ببرند. این افراد برای این‌که فرهنگ عمومی مردم را تغییر بدهند، می‌بایست آن‌دسته از زیرساخت‌های فرهنگی را که پیامبر(ص) بنا کرده بود، خراب می‌کردند.

برخی امور پایه‌های فرهنگ الهی و ایمانی هستند که وجه تمایز یک جامعه ایمانی از یک جامعه شیطانی را هم همین امور تشکیل می‌دهند.

در یک جامعه شیطانی، شهوات انسان‌ها آزاد است و اساسا این نوع جامعه بر مبنای شهوات شکل گرفته است. هر جامعه‌ای که به آزادی شهوات مبتلا شود، دچار نابودی خواهد شد.

شهوتی که ما به آن اشاره کردیم، شامل شهوت شکم، شهوت مال و شهوت جنسی می‌شود. شهوت جنسی آزاد در یک جامعه، نهایتا منجر به هلاکت آن جامعه خواهد شد. اگر در جامعه‌ای، شهوت‌رانی انسان‌ها به همجنس‌گرایی منجر شد، سرنوشت قوم لوط برای آن جامعه تکرار خواهد شد. سرنوشت قوم لوط اختصاص به آن قوم ندارد؛ بلکه هر قومی که به این انحراف اخلاقی مبتلا شود، آن سرنوشت را پیدا می‌کند. برعکس آن، جامعه الهی، ماندگار است؛ چراکه پایه‌اش بر مبنای تعریف شهوات است.

خواسته اسلام، عدالت در استفاده از شهوات

به این نکته باید توجه داشت که وجود شهوت در انسان ضروری است. همچنان‌که اگر کسی میل به خوردن را از دست بدهد بیمار است، اگر مرد یا زنی میل به جنس مخالف را از دست بدهد هم مریض است. اگر این شهوات در وجود انسان نبود، زندگی انسانی معنا نداشت. خدای متعال این شهوات را به دو دلیل در نهاد انسان جای داده است: 1. این شهوات موتور محرک انسان است؛ 2. انسان به وسیله این شهوات امتحان می‌شود.

خدای متعال عدالت در استفاده از شهوات را از انسان‌ها خواسته است. عدالت یعنی به کارگیری شهوات، طبق دستورات خدای متعال. بنابراین، کسی که شهوات خود را در چارچوب شریعت الهی محدود می‌کند، عادل است.

پیامبر اکرم(ص) به دنبال ایجاد و نهادینه کردن یک جامعه عادل بود. جامعه‌ای که پیامبر(ص) ایجاد کرد، برای دیگران جاذبه داشت و باعث می‌شد که به دین اسلام متمایل شوند. بر خلاف آنچه که تبلیغ شده، پیشرفت اسلام به خاطر شمشیر نبوده است؛ بلکه به خاطر زیبایی‌های احکام آن و زیبایی‌های جامعه‌ای بود که پیامبر(ص) در مدینه ایجاد کرده بود.

در ابتدا دو نوع شهوت است که باعث سقوط انسان می‌شود: شهوت‌البطن و شهوت‌الفرج. شهوت دیگری که در مراحل بالاتر انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، شهوت ریاست است. پیامبر اکرم(ص) در مدینه موفق شدند با تسهیل ازدواج، شهوت جنسی را در مردم کنترل کنند. شهوت جنسی چیزی است که در نهاد بشر قرار داده شده است و نباید این نیاز غریزی سرکوب شود. البته این را باید دانست که در یک جامعه سالم که مظاهر جلوه‌گری در آن وجود ندارد، برای هر مرد، یک زن کافی است. افرادی که میل به زن نداشته باشند، و همچنین افرادی که نیازشان با یک زن برطرف نمی‌شود، در اقلیت هستند. در اسلام، اصل بر ازدواج یک مرد با یک زن است؛ به دلیل این‌که خدای متعال در قرآن فرمود: «إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ»(نساء/3). در ابتدای آیه فرمود: شما می‌توانید تا چهار زن را اختیار کنید، ولی در انتهای آیه فرمود: اگر از عدم رعایت عدالت در بین این زن‌ها می‌ترسید، به یک زن اکتفا کنید.

به هر حال، از آن‌جایی که در جامعه مدینه سن و سطح ازدواج پایین آمده بود، دلیلی برای زنا و فحشا باقی نمی‌ماند. همچنین با رعایت قاعده اسلام، زن و مرد ازدواج‌نکرده در آن جامعه وجود نداشت.

شاید این سؤال پیش بیاید که اگر هر مردی با یک زن ازدواج کرد و باز هم تعدای افراد ازدواج‌نکرده باقی ماندند، تکلیف چیست؟

خدای متعال برای افرادی که توانایی ازدواج دائم را ندارند، مُتعه را قرار داده است. البته متعه برای شهوت‌رانی نیست؛ بلکه دستورالعملی برای جلوگیری از رابطه نامشروع می‌باشد. نتیجه این نوع تمهیدات، حذف شدن عمل زنا از جامعه و پاک شدت همه نطفه‌ها خواهد بود. امام صادق(ع) فرمود: اگر از متعه منع نمی‌شد، غیر از انسان شقی، کسی زنا نمی‌کرد.

پیامبر اکرم(ص) شهوت ریاست را هم کنترل کرد و فرمود: از ریاست فرار کنید، همان‌گونه که از گرگ درنده فرار می‌کنید.

فاسد کردن جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص)

جامعه‌ای که در آن شهوت‌البطن و شهوت‌الفرج و شهوت ریاست کنترل شود، مدینه فاضله است. افرادی که بعد از پیامبر(ص) کار را به دست گرفتند، سعی کردند این مدینه فاضله را تغییر دهند؛ لذا جامعه مدینه را از هر سه جهت شهوت‌البطن، شهوت‌الفرج و شهوت ریاست خراب کردند.

در زمان خلیفه دوم، مُغِیرة بن شُعبه استاندار بصره بود. او در جایی که هیچ مانعی از دید دیگران وجود نداشت مرتکب زنا شده بود، ولی فقط چهار نفر برای شهادت به زنای او نزد خلیفه رفتند؛ بقیه جرأت نداشتند که برای شهادت حاضر شوند. البته همین چهار نفر هم نهایتا شهادت ندادند.

می‌‌دانید که در مورد زنا، شهود به صورت جداگانه، مشاهده خود را از صحنه فحشا برای قاضی تعریف می‌کنند و اگر گفته‌های چهار شاهد، اندکی باهم متفاوت باشد، قاضی دستور می‌دهد که به خود شاهدین شلاق بزنند.

در داستان مغیره، سه شاهدِ اول شهادت خود را با جزئیات ارائه کردند، ولی وقتی نوبت به چهارمین شاهد رسید، خلیفه دوم به صورت غیر مستقیم به او گفت: من چهره مردی را می‌بینم که صحابه پیامبر(ص) را از حد خوردن نجات می‌دهد. شاهد چهارم با شنیدن این سخن و به طمع پول از شهادت خودش صرف نظر کرد.

در جامعه‌ای که پیامبر(ص) آن را اداره می‌کردند، نقل نشده است که ایشان کسی را رجم کرده یا شلاق زده باشد؛ لذا بعضی‌ها که رجم را در اسلام انکار کرده‌اند، به همین استناد کرده‌اند که هیچ رجمی در زمان پیامبر(ص) اتفاق نیفتاده است.

بعد از وفات پیامبر(ص) اولین شهوتی را که نظام حاکم بر مدینه در بین مردم نهادینه کرد، شهوت‌البطن بود که با این اقدام، ذائقه جامعه را تغییر دادند. این امر، با عدم رعایت مساوات در پرداخت بیت‌المال انجام شد.