بحثی در تحریف کتب آسمانی

مجموعه تاریخ تطبیقی اسلام از حاج آقا طائب

سه شنبه، 15 اردیبهشت 1394

39 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

بحثی در تحریف تورات و انجیل

قبل از ادامه دادن به بحث تاریخی، در این جلسه می‌خواهیم به بحثی که حائز اهمیت و مفید است، بپردازیم و آن این‌که آیا تورات و انجیلی که هم‌اکنون موجود است و در قرآن هم به آن استناد شده است، همان تورات و انجیل نازل شده بر حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) است و یا غیر از آن؟ اگر غیر از آن‌ است، چگونه خدای متعال در قرآن به مطالب آن دو کتاب محاجه کرده است: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيل … » (اعراف/157)؛ «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ … »(مائده/48). حرف «مِن» در آیه دوم، بیانیه است و معنای آیه این می‌شود که قرآن، کتاب‌هایی را که بین یدیه او هست (یعنی تورات و انجیل) تصدیق می‌کند؛ اما این قرآن اضافاتی بر آن‌ها دارد.

به هر حال سؤال این‌جاست که اگر تورات و انجیل موجود، ربطی به تورات و انجیلی که بر موسی (ع) و عیسی (ع) نازل شده است، ندارد، معنای این عبارات چیست؟ چه فایده‌ای دارد که خدای متعال این‌ها را بیان فرموده است؟ خداوند متعال در بعضی از این آیات، علمای بنی‌اسرائیل را به این دلیل که تورات و انجیل نص بر پیامبر اسلام (ص) دارد، اما آن‌ها انکارش می‌کنند، مسؤول می‌داند. اگر تورات و انجیلی که در هنگام ظهور پیامبر اکرم (ص) بود، ارتباطی با تورات و انجیل حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نداشت، چگونه خدای متعال آن‌ها را مسؤول دانسته است؟

پس معلوم می‌شود که این مطالب، در تورات و انجیل فعلی وجود دارد. حال این سؤال مطرح می‌شود که این‌که می‌گویند تورات و انجیل تحریف شده است، به چه معناست؟ آیا این تحریف، لفظی است و الفاظ را جا به جا کرده‌اند، یا این‌که تحریف، تطبیقی می‌باشد؟

تحریف تطبیقی قرآن

البته تحریف تطبیقی در قرآن هم اتفاق افتاده است؛ مثلا ما در قرآن، نام علی بن ابی‌طالب (ع) را نداریم، ولی اهل فن می‌گویند: هر کجا کلمه “مؤمنون” با وصف کمال در این کتاب به کار رفته است، اولین مصداق آن، علی بن ابی‌طالب (ع) است. همچنان‌که علمای دین می‌گویند: مراد از کلمه “الناس” در آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/207) علی بن ابی‌طالب (ع) است. ونیز در آیه «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» (مائده/67) بنا بر گفته علما، مراد از کلمه “ما” در “ما أُنزِلَ إلیکَ مِن رَبِّکَ” ولایت علی بن ابی‌طالب (ع) است. حال اگر کسی گفت: مراد از “ما انزل الیک” حکم صید است، با این‌که لفظ را جا به جا نکرده‌ است، ولی آیه را تحریف تطبیقی کرده‌ است.

تصریح به تحریف تورات و انجیل در قرآن

این دو آیه درباره علمای یهود نازل شده است:

  1. «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره/159)؛

  2. «مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِى الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤمِنُونَ إِلاّ قَلِيلاً» (نساء/46).

خدای متعال در این دو آیه می‌فرماید: علمای یهود بعد از این‌که مراد آیات بر ایشان توضیح داده شد، معنای آن را تغییر دادند.

عدم تحریف لفظی در تورات و انجیل عِبری

پس تورات و انجیل تحریف شده‌اند، اما تحریف تطبیقی؛ فلذا تورات و انجیل موجود به زبان عِبری، قابل محاجه علیه علمای یهود و نصارا است. البته این نوع تحریف، صرفا مربوط به زمان پیامبر اکرم (ص) نیست، بلکه همین الآن هم علمای آن‌ها مشغول به تحریف هستند. ضمن این‌که تورات و انجیل فعلی، دالّ‌ بر پیامبر ما (ص) هست، ولی علمای آن‌ها با علم، این مطلب را کتمان می‌کنند و آیاتی که اوصاف و اخبار آن حضرت را بیان می‌کند، به صورت غلط ترجمه می‌کنند.

آیاتی هم که در تورات و انجیل فعلی درباره کُشتی با خدا و امثال آن وجود دارد، همگی ترجمه‌های غلط است و در اصل متن عِبری آن‌ها موجود نیست. تمام مطالبی که این گونه ترجمه شده‌اند، الفاظ چند پهلو هستند که می‌شود به شکل درست هم معنا کرد. در بعضی از آیات قرآن هم این سخن صادق است؛ چنانچه اگر آیه «وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَـكِنَّ اللّهَ رَمَى» (انفال/17) را به دست یک مترجم بی‌‌اطلاع از معارف اسلامی بدهیم، از این آیه، مسأله جبر و خدای تیرانداز را برداشت می‌کند.

لازم به ذکر است این‌که در آیات قرآن، آمده است: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَ أحِبّاؤه … » (المائده/18)، باید توجه داشت که خدای متعال نمی‌گوید: تورات و انجیل چنین گفتند، بلکه از قول یهود و نصارا نقل می‌کند که گفتند: ما بچه‌های خدا هستیم! همچنان‌که وهابیون وقتی می‌گویند: «شیعه مسلمان نیست»، سخن قرآن نیست، بلکه سخن کتب وهابیون است که شیعه را مسلمان نمی‌دانند.

پس همان طور که قرآن لسان مخصوص داشته و نیاز به تفسیر پیامبر (ص) دارد، تورات و انجیل هم این گونه است و نیاز به تفسیر دارد.

شخصیت پیامبر (ص)، محور تحریف کتب آسمانی

نکته دیگری که درباره تحریف کتب آسمانی پیشین مطرح است، این است که محور تحریف، شخصیت پیامبر اسلام (ص) بود؛ اما در مورد سایر مسائل، نیاز به تحریف نداشتند.

یکی از خاخام‌های متنبه شده یهودی، کتابی با عنوان “اِقامَةُ الشُهُودِ فی رَدِّ الیهود” نوشته بود که یهودی‌ها آن را پنهان کرده بودند. البته یک نسخه از آن را خانواده او نگه داشته‌ بودند که برای ما آوردند. این شخص، آیات مربوط به پیامبر (ص) را که در تورات فعلی موجود است، آورده و بررسی ‌کرده است. او در آخر به این نتیجه می‌رسد که توراتی که امروز در دست ماست، توسط خاخام‌ها به صورت غلط ترجمه شده است.

به هر حال، ما دلیلی نداریم بر این‌که آیات تورات و انجیل طوری جا به جا شده ‌باشد که احتجاج ما به آن‌ها را مخدوش کند. جمع بین آیات قرآن در باب تورات و انجیل، این است که تورات و انجیل موجود، مکتوب از طرف موسی (ع) و عیسی (ع)، و قابل محاجه هستند. علمای یهود و نصارای موجود هم مثل علمای سابقشان مسؤولند؛ چرا که نسل به نسل، بیّنات را گرفته‌ و به زمان حال رسیده‌اند. افرادی که اکنون در بین اهل یهود مجتهد و مرجع‌اند، می‌دانند که این تورات چه می‌گوید، ولی از توده مردم خودشان کتمان می‌کنند.

البته باید این را بدانیم که دانستن زبان عِبری رسمی برای فهم زبان تورات کافی نیست و کسانی که عبری‌دان هستند، می‌گویند: ما چیزی از تورات نمی‌فهمیم. خاخام‌های یهودی هم که مسلط به زبان توراتند، حاضر نیستند این کتاب را به کسی مثل ما آموزش دهند، چون می‌دانند که بر علیه خودشان استفاده می‌شود.

حافظ بودن خداوند نسبت به قرآن

اعجاز قرآن در این است که خدای متعال حافظ آن است؛ اگر خداوند حافظ قرآن نبود، با آن، مِثل تورات و انجیل عمل می‌شد. موقعی که آیه «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ … » (انبیاء/98) نازل شد، سهیل بن عمر به پیامبر اسلام (ص) گفت: این آیه بر تو نازل شده است؟ آن حضرت فرمود: بله. سهیل گفت: آیا مسیحی‌ها بعد از مرگ عیسی (ع) به عبادت او روی آوردند یا نه؟ پیامبر (ص) فرمود: بله. سهیل گفت: پس طبق آیه مذکور، عیسی (ع) در جهنم است! پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر به قبل و بعد آیه دقت می‌کردی، جوابت را می‌فهمیدی؛ در آیات بعدی این سوره آمده است: «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ»؛ آن‌هایی که از قبل مورد احسان ما بودند، از جهنم دورند (انبیاء/101). پس آیه بعدی، آیه قبلی را تخصیص می‌زند.

خدای متعال برای قرآن حافظ گذاشت: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حِجر/9). اگر قرآن قابلیت ذاتی برای تحریف نداشت، «لحافظون» نمی‌خواست. همین الآن در دنیا چند آیه از قرآن را برداشته‌ و پخش کرده‌اند؛ آیا با این کار، قرآن از قرآن بودن افتاده است؟ مسلما جواب منفی است. پس چون خداوند حافظ این کتاب آسمانی است، تحریف آن امکان‌پذیر نیست.