تاریخ پیامبر اسلام 1

مجموعه تاریخ تطبیقی اسلام از حاج آقا طائب

سه شنبه، 16 دی 1393

41 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

تجارت پیامبر اسلام (ص) با سرمایه خدیجه

جلسات گذشته گفتیم که پیامبر اسلام (ص) به وصیت عبدالمطّلب، وارد خانه ابوطالب شده و تا 25 سالگی در خانه ابوطالب رشد کرد. آن حضرت زمانی که به این سن رسید، خواستار این شد که به صورت مستقل زندگی کند.در خاندان بنی‌هاشم رسم بر این بود که به شغل تجارت بپردازند. البته نحوه تجارت آن‌ها به دو صورت بود: سرمایه عده‌ای به اندازه مدیریت‌شان بود و عده‌ای هم بودند که مقدار سرمایه آن‌ها از حد مدیریتشان بیشتر بود.

این‌جا لازم است توضیحی درباره کاروان‌های تجاریِ آن زمان ارائه دهیم:

کاروان‌های تجاری در آن زمان، محموله‌های مختلفی را روی شترها حمل می‌کردند و در مسیر عبور از مبدأ تا مقصد، می‌دانستند که چه افرادی به چه چیزهایی نیاز دارند؛ بنابراین کالاهای مورد نیاز هر منطقه را تهیه کرده و به اهالی آن منطقه می‌فروختند.رئیس این کاروان، تاجر اصلی بود و بنا بر تجربه‌ای که در تجارت داشت، می‌دانست که باید چه جنسی را در چه منطقه‌ای تهیه کند تا بتواند آن را با سود زیادی در منطقه دیگر به فروش برساند. بنابراین به هر میزان که تاجر در کار خود تبحر داشت، سرمایه‌اش گردش پیدا می‌کرد و برایش سودآوری به همراه داشت.

زمانی که پیامبر اسلام (ص) خواست مستقل شده و به سفر تجاری برود، سرمایه‌ای از خود نداشت. جناب ابوطالب از جناب خدیجه (س) سرمایه‌ای درخواست کرد و خودش ضمانت پیامبر (ص) را تقبل کرد. با ضمانت ابوطالب، سرمایه‌ای از طرف جناب خدیجه (س) به پیامبر (ص) داده شد.

جناب خدیجه (س)، مسؤول دفتری به نام مَیسَره داشت که از علمای مسیحی بود. ایشان در یکی از سفرهای تجاری که قرار بود انجام شود، به میسره سفارش کرد موقع بازگشت، گزارشی از سفر و نحوه عملکرد محمد برای من بیاور.پیامبر (ص) با کاروان تجاری مکه همراه شد و بر اساس محاسباتی که داشته و می‌دانست که چه اجناسی را در کدام مناطق تهیه کرده و در کجا به فروش برساند، دقیقا به میزان سرمایه، به سوددهی رسید. متبحر‌ترین تاجر هم نمی‌توانست به این صورت عمل کند. این مقدار سودآوری، امر غیر عادی بود، خصوصا که این سفر برای پیامبر (ص)، سفر اول تجاری محسوب می‌شد.

جناب خدیجه (ص) از میسره گزارش سفر را خواست. ایشان گفت که اولاً بالای سر ایشان همیشه سایه بود. دوم این‌که در فلان منطقه درختی است که در ساعت معینی از روز، هر کسی به شکل خاص زیر آن نشسته باشد و این حوادث اتفاق افتاده باشد، او یا نبی است یا وصی نبی است؛ ایشان دقیقاً در زیر آن درخت، در همان حالت نشسته بود.

بحثی در خاندان حضرت خدیجه (س)

جناب خدیجه (س) بعد از این گزارشِ سفر، برای جناب ابوطالب پیام داد که من حاضرم با فرزند شما ازدواج کنم. این‌که می‌گویند حضرت خدیجه (س) قبلاً دو بار ازدواج کرده بود و فرزندانی هم داشت، دروغ است. این‌ سخنان، جریان‌سازی و تاریخ‌سازی است که بعدها اتفاق افتاد. حضرت خدیجه (س) در حقیقت دختر مکه است. خانواده‌ ایشان باید خیلی مورد مطالعه قرار بگیرد که با کمال تأسف، نگذاشته‌اند این امر صورت پذیرد. این‌ خانواده، به دین حنیف و پیرو آیین حضرت ابراهیم (ع) بودند.

اتفاق تاریخ بر این است که خاندان حضرت خدیجه (س)، مسیحی بودند. سؤال ما این است که مسیحی در مکه چه می‌کند؟! مکه که محل حضرت عیسی (ع) نبوده است. این‌ها از خاندان عادی مسیحی هم نبودند. تاریخ ثبت کرده است که وَرَقَة بن نَوفَل، عموی حضرت خدیجه (س)، عالم مسیحی است. در مکه مسیحی‌ها آکادمی نداشتند. ورقة بن نوفل در مکه چه کار می‌کند؟ در کجا درس خوانده بوده است؟ اصالت این‌ها چیست؟ این‌ها در تاریخ گم است. تاریخ‌سازی شده است.

حدس ما این است که این‌ها جزء مهاجرین بودند. اخبار مربوط به ظهور پیامبر (ص) ما، هم بین یهود بود و هم بین مسیحیت. قبلاً گفتیم که پیکره انجیل بشارت است. اساساً انجیل به معنای بشارت است؛ «مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین (صف/ 6)، من به پیامبری که بعد از من می‌آید بشارت دهنده هستم ... ». بنابراین، علائم در کتب این‌ها فراوان بود. هر کدام به میزان همتش سعی می‌کرد به این نقطه نزدیک شود؛ چون می‌دانستند که در این‌جا ظهور می‌کند. این خانواده‌، خانواده‌ای پر همت بود که به این‌جا آمده بود. از رفتار حضرت خدیجه (س) هم می‌شود حدس زد که ایشان متوجه شده بود که زمان، زمان ظهور آخرین پیامبر است. تلاش ایشان این بود که همسر آن پیغمبر شود، تا بتواند به او کمک کند.

یکی از چیزهایی که ما نتوانستیم از تاریخ در بیاوریم و دلیلش هم این است که تاریخ را خراب کرده‌اند، منشأ ثروت حضرت خدیجه (س) است، که این ثروت عظیم از کجا حاصل شده بود؟ یک زن 40 ساله که به این حد ثروت دارد، او باید از چه موقع به تجارت شروع کرده باشد؟ آیا در آن زمان و در آن محیط ناامن، چنین زنی اجازه تجارت پیدا می‌کرده است؟ ماجرا چیست؟ این‌ مباحث را نگذاشتند که در تاریخ بیاید و عمداً سرکوب شده است و شاید اگر حقایقش معلوم می‌شد، در حد بالایی، گرایش جهان مسیحیت به اسلام انجام می‌گرفت.

به هر تقدیر، این تاریخ نشان می‌دهد که این خانواده نسبت به پیامبر (ص) یک حالت انتظار داشتند. حضرت خدیجه (س) منتظر بوده و می‌گشته است تا پیامبر وعده داده شده را پیدا کند. حضرت خدیجه (س)، خانواده پیامبر (ص) را هم می‌شناخته است. دلیل ما بر این مطلب این است که وقتی حضرت ابوطالب برای تجارت پیامبر (ص) تقاضای مال‌التجاره می‌کند، حضرت خدیجه (س) میسره (مسؤول دفتر خود) را همراه آن حضرت می‌فرستد. وقتی میسره در بازگشت از سفر می‌گوید که محمد زیر آن درخت با چنین حالتی نشسته بود، معلوم می‌شود که او از علائم پیامبران مطلع بوده که آن علامت را فهمیده است.

خدیجه (س) در جست‌وجوی پیامبر آخرالزمان

در این‌جا می‌خواهیم به پاسخ این سؤال بپردازیم که چرا حضرت خدیجه (س) میسره را همراه پیامبر (ص) فرستاد؟

علت اقدام مذکور این بود که حضرت خدیجه (س) احتمال قوی می‌داده است که در مورد پیامبر (ص) درست حدس زده است. ایشان با آن ثروت فراوان، به تمام خواستگارهای فراوانش جواب رد می‌داده است؛ در حالی که چنانچه گفته‌اند، فقط یکی از خواستگارهای ایشان 400 تا غلام داشته است. آن کسی که 400 تا غلام دارد، باید 1000 تا 2000 شتر داشته باشد. این فرد آمده بوده و حضرت خدیجه (س) جواب رد داده بود. ایشان منتظر پیامبر آخر‌الزمان بود و پس از سفر تجاری مذکور، یقین پیدا کرد که محمد همان است. و از همین رو بود که برای حضرت ابوطالب پیغام داد که من حاضرم با ایشان ازدواج کنم.

از طرفی، جواب حضرت ابوطالب هم که گفت: «من باید با خود محمد مطرح کنم»، نشان می‌دهد که در آن طرف هم، حضرت به دنبال مورد خاص خودش بوده است.

خدای متعال ثروت عظیمی را در اختیار حضرت خدیجه (س) قرار داد تا پشتیبان مالی پیامبر اکرم (ص) باشد. هر حرکتی که به لحاظ مالی پشتیبانی نشود، نمی‌تواند تداوم داشته باشد. زمانی که پیامبر اسلام (ص) حرکتش را در مکه آغاز کرد، کسی از بنی‌هاشم نمی‌توانست پول در اختیار ایشان قرار دهد.

ازدواج پیامبر اسلام (ص) با خدیجه (س)

جلسه خواستگاری تشکیل می‌شود و خیلی از بزرگان و ثروتمندان شهر دعوت شده بودند. چون حضرت خدیجه (س) به همه ثروتمندان جواب رد داده بود، آن‌ها از این موضوع خیلی ناراحت بودند و از همین رو می‌خواستند جلسه را تحقیر کنند. قرار بود وَرَقَة بن نَوفَل خطبه عقد را بخواند، اما حضرت خدیجه (س) فرمود: عموجان، خودم عقد را می‌خوانم. آن بانوی بزرگوار خطاب به پیامبر اسلام (ص) گفت: من خویش را به تزویج شما درآوردم و مهر را هم خودم می‌دهم. جماعت حاضر با این گفته خدیجه (س) به هم ریخت. یک نفر از آن‌ها گفت: رسم بر این است که مهر را مرد بدهد؛ پس چرا تو می‌خواهی آن را بپردازی؟ جناب ابوطالب بلند شد و گفت: اگر داماد کسی مانند فرزندان شما باشد، باید هزاران مهر دهید تا به شما دختر دهند؛ اما اگر داماد کسی مانند برادرزاده من باشد، باید زنان پول دهند تا او حاضر شود با آن‌ها ازدواج کند. ابوطالب سخنانش را این‌گونه ادامه داد که محمد در عرب نظیر ندارد؛ بلکه در عالم نظیر ندارد و هیچ کس مثل او نیست. کسی از حاضران گفته‌های ابوطالب را انکار نکرد و این قابل تأمل است؛ با وجود این‌که هنوز پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث نشده، سخن ابوطالب مورد تأیید بزرگان مکه قرار می‌گیرد.

این ازدواج تحقق پیدا کرد و حضرت خدیجه (س) در همان ابتدا به پیامبر (ص) فرمود: تمام اموال را به شما بخشیدم. معلوم بود که اگر مدیریت پیامبر اکرم (ص) روی این اموال بیاید، چه اندازه افزوده می‌شود. البته آن حضرت هم، قبل از بعثت و بعد از آن، به این‌ پول‌ها نیاز داشت. قبل از بعثت، این اموال را در امور خیر صرف می‌کرد؛ فلذا بعد از این‌که به رسالت مبعوث شد و از مردم مکه پرسید که من چگونه انسانی در بین شما بودم، اوصافی که برای ایشان بیان کردند، از همین زاویه قابل توجه است؛ ‌گفتند: تو به یتیم‌های ما رسیدگی می‌کردی؛ دختران بیجهاز را جهاز می‌دادی؛ علی‌الدوام به ما مهمانی می‌دادی؛ بدهکاری‌های ما را ادا می‌کردی و ... . این ویژگی‌ها به دلیل جمع کردن نیرو نبود، بلکه خصلت آن حضرت انجام دادن این‌گونه امور بود؛ اما بالأخره تأثیر خود را می‌گذاشت، و از همین رو، وقتی ایشان مبعوث شده و با تحریک سران قریش، مورد آزار اهالی مکه قرار می‌گرفت، توسط خود همان مردم مداوا می‌شد؛ چرا که ناگهان به آن سابقه بازگشته و یادشان می‌آمد که این همان فردی بود که برایشان خدمات زیادی انجام داده است.

جعل یک موضوع در مورد پیامبر اسلام (ص)

این‌جا سؤالی مطرح می‌شود که پیامبر اسلام (ص) چه موقع چوپان بوده است؟ این همه روایات دروغ درست کردند که خداوند متعال هیچ پیغمبری نفرستاد مگر این‌که قبل از آن، چوپانی می‌کرده است. حضرت آدم (ع) چه موقع چوپانی کرده بود؟ او به محض این‌که به زمین آمد، پیغمبر شد. حضرت موسی (ع) هم چوپان نبود و فقط قرارداد داشت که 8 سال برای شعیب کار کند.

گفته‌اند پیامبر اسلام (ص) چوپانی می‌کرده است تا بتواند مدیریت یاد بگیرد! می‌پرسیم: مگر انسان‌ها گوسفند هستند که پیامبر (ص) مدیریت را با چوپانی یاد بگیرد. این چوپانی دروغ محض است که جعل و تاریخ‌سازی کرده‌اند.