زن و نظام خانواده - جلسه ۲

مجموعه زن و نظام خانواده از حاج آقا قاسمیان

سه شنبه، 29 آبان 1386

106 دقیقه

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین وصل الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیکُمْ رَقِیبًا«۱»وَآتُوا الْیتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیبِ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا«۲»

یه صلوات مرحمت بفرمایید. من از اول از دوستان خواهش میکنم که قرآن بگیرن دستشون چون که درس قرآن است یا اینکه از روی یه قرآنی ببینند چون که مراجعه می کنیم به آیات مجبوریم که قر آن دستتون باشه

درمورد این این فرازی که از این آیه یک درحقیقت گفته شد بحث نفس واحده این من نفس واحده وخلق منها زوجها این قدر عرض شد که نفس واحده ای هست واز اون نفس واحده ، زوج نفس واحده به تعبیری همسرنفس واحده که تعبیر زوج گفتیم در قرآن منصرف است به ماده (با سیاق آیاتی شبیه به آن)

حالا برای یکسری از دوستان سوال پیش آمد که بالاخره چی شد؟شما دو دسته احادیث خواندید گفتید که این دسته احادیثی که جنس زن از جنس مرد به دنیا آمده یا مثلا زاده شده اینها اشتباهه این هم گفتید در سته اون یکی هم گفتید طرف نقیضش هم درسته؟

ماآخوندا کلا کارمون اینه همه چیز رو میگیم درسته. خیلی مختصر توی دوسه دقیقه ببینید: این که فرض بفرمایید از باقیه گل مرد(آدم) حوا درست شده باشه به لحاظ چه در آن برزخ نزولی که بودند (که این برزخ نزولی یعنی چه ان شاءالله جلسه پنج شنبه )و چه در آن نشئه دنیوی که ظهور کردند ، ازباقیه این یه چیزی درست کرده باشند ،یه موقع توی روایات می گن از باقیه گل به معنای مثبت است، مثلا داریم شیعتنا من فاضل طینتنا (شیعیان ما از باقی گل ما هستند) یعنی این که اون بالاتره ، این در حقیقت طفیل وجود اونه، حالت طفیلی دارد اگر منظور یه همچنین حالت طفیلی باشد صریح قرآن یه همچین بحثی را رد میکندکه بخواهد طفیل وجود کسی باشد این از خود خلقکم من نفس واحده در اومد یعنی همتون از یک نفس واحده هستید واگه منظور باقی مانده گل یه نفر باشه اصلا چه اهمیتی داره! فرض کنید یه خشت رو میزنند از باقی ماندش هم یه خشت دیگه میزنند اگر معناهای ارزشی باشه بیانات قرآن به صراحت این معنا را رد میکند.

ولی اگر در عالم دیگری باشد حتی بالاتر از این برزخ های نزولی مال حرف های دیگه ای باشه مال نفس واحده وزوج نفس واحده باشه ،به اون لحاظ ،در حقیقت اون از اون نشأة گرفته باشه که اون موقع توضیح هم دادیم که هیچ تفاضل وبرتری برای اون نیاره وآخرش بشه به اجمال وتفصیل خوب یه همچین معنایی بله! حالا شما بگید این فراز بالایی آیه داره یه محوریتی به نرینگی عالم میده خب بده!یعنی یه جور محوریتی که در حقیقیت یه محور خاصی هست برای خودش از اون در اومدند! متها اون نفس واحده ارتباطی به آدم وحوای در برزخ نزولی و آدم حوای در نشئه دنیایی نداره که اون از باقی مونده گل اون یا از دنده چپ اون……..

لذا اگر کسی واقعا خواست جمع بندی شده همه جوانب رو بشنودو بگه این ضلع چپ ودنده چپ چیه آقا ؟ دنده چپ از اسرائیلیات است این حرف. مگر اینکه کسی با یه دقتی بزنه به عوالم دیگری درسته!

اما این حدیث دنده چپ وضلع چپ کلا همچین چیزی مردود است چون که خیلی ها میزنن به همین عوالم دنیایی که ازش تازه چیزی میخوان برداشت بکنند که طُفیل وجود مرد بودن است! اگه این را میخوان برداشت کنند که اصلا یه همچین چیزی نیست واین نفس واحده هم اصلا یه چیز دیگه است وقرآن هم یه همچین معانی ازش برداشت نمیشه وبلکه وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً مبثوث شده وپراکنده شده از اون دوتا یعنی نفس واحده وزوج نفس واحده اون همه رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً .که یعنی از جمله خود آدم وحوا هم از حاصل تزویج نفس واحده وزوج نفس واحده هستند

بعضی اون روایت آخر رو بیش تر می پرسیدند که مثلا بالاخره شما نظرتون راجع به اون روایت چی شد چرا منفی شد؟ اون روایت اون دیتیلهای فقهی که گفته می شد توش درست بود یعنی همین جوریه منتهای مراتب آخرش هم عرض کردم که به دلیل اینکه این بحث آناتومی که میده وبحث رفت روی آناتومی این که می خوان یه خنثی رو در حقیقت تعیین کنند که بالاخره ملحق به مرد است یا ملحق به زن است باید برن دنده هاش رو بشمارند اگه یه همچین چیزی باشه خب مشخصه که ما یه همچین معنایی رو نداریم. این از این مورد.

یه قسمتی رو هم توی رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً مشخص بکنیم وبع یه چندتا روایت بخونیم خارج از بحث قرآن. یکی بحث اینه که داره میگه وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً نه رجالا کثیرا و نساء کثیرة چرا قرآن این جوری میگه؟ غیر اون لطف ادبی که میتونه داشته باشه این مردان زیاد وزنان این اقتضای استتاریه که کلا خانم ها رو استتار میکنه قرآن حالا این رو بعدا از توی روح مسائل قرآنی میتونید در بیارید. برای اینکه مطمئن بشید که یه دلیلی داشته وصرف یک تفنن ادبی نبوده شما سوره مبارکه احزاب آیه ۳۵ را ببنید اولا این که تقدم مرد به زن گفتن رو داریم که یا اینجا استتار است یا همان عرف ادبیات عرب است وحتی عرف ادبیات فارسی هم این هست که مردها مقدم وزودتر گفته میشوند ویا اصلا افعال به نام فعل های مذکر وقتی می آید در قرآن اصلا به معنای مرد فقط نیست این عرف ادبی یادتون باشه کما اینکه شما در فارسی به گروه انسان ها می گویید مردم نمیگید زنم که؟این عرف ادبیات وفرهنگ است

اینجا برای اینکه ثابت کنه هیچ ارتباطی به جنسیت آنها ندارد بسم الله الرحمن الرحیم شماهم یه بسم الله بگید إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ کسانی که اهل تواضع در برابر خدا هستند وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ ببنید اینجا هم بحث ذاکرین کثیرا وذاکرات است یعنی خیلی مرور سریع از روش میکنه حالا شاید خیلی به ظهور نرسه این حرف یعنی نشه بگی ظاهر در این معنا هست که استتار مطرح است اینجا ولی لا اقل اشعار که داره (اشعار یه حدی پایین تر از ظهور رو بهش میگن اشعار ) وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِاین کثیرا و بیرون ریختنشون واینها خیلی دأب قرآن نیست حالا ممکنه به صرف وجود این دوآیه آدم این رو متوجه نشه ولی آدم کل قرآن رو که میبینه یه فرهنگ استتار قرآن داره روی بحث خانم ها که اون موقع با اون سیاق ها وقتی تشکیل بشه اون شاید مورد پذیرش قرار بگیره حالا ممکن است شما الان نپذیرید ، هیچ اشکالی نداره خیلی اصرار نداریم از روی همچین آیه ای با این ظهور ضعیف کسی بخواهد این فرهنگ رو از قرآن در بیاره

سوال: استتار یعنی چی؟

استتار یعنی اینکه خیلی نمیخواد برملاشون کنه خیلی نمی خواد استشهار بهشون بده یعنی بیاره توی صحنه ودیده بشن یه همچین دأبی نداره

سوال: توی آیه ۱ قرآن اول میگه خلقکم من نفس واحده بعدش میگه وخلق منها زوجها وبعدش میگه وبث منهما رجالا کثیرا ونساء…………..

همشون ازاون نفس واحده هستند

سوال :آخه اول میگه همتون رو خلق کردیم از نفس واحده بعدش میگه وخلق منها زوجها ؟

میگه خلقکم من اینجا ! یعنی داره ریشتون رو میگه ریشتون به اون نفس واحده میخوره همتون! لذا هیچ کس به هیچ کس تفضیل ندارهبرای همین داشتیم این جوری می اومدیم که همتون زن ومرد میخورید به این نفس واحده اولا بساط هرچی تفضیله بر چیده میشه حتی کهنسال نسبت به خردسال، خردسال نسبت به کهنسال،فقیر نسبت به غنی، غنی نسبت به فقیر یعنی همه چی!! چون که تابلوی ورودی آیه است که توی آیه خیلی میخواد از این مدل احکام بررسی بشه لذا ریشه رو میزنه به اونجا همه از اونجان حالا میاد تکلیف زوج این نفس واحده رو میگه وخلق منها زوجها ! از خود این نفس واحده در حقیقت زوجه این نفس واحده درست میشه

سوال این که میگید مرد به زن مقدم میشه ریشه اش اینجاست ؟

نه خیلی کلی است حتی توی غرب هم همین است شماببنید فامیلی خانم بعداز ازدواج به صورت کلی عوض میشهنه اینکه ما میگیم منظورمون خانم آقای فلانی است نه اصلا شناسنامه ای عوض میشه یعنی میخواد فرم پر کنه یه جور دیگه پر میکنه یعنی خیلی خفن عوض میشه!تا این حد این مال چیزهای فرهنگی است وتی خیلی از فرهنگ ها هم شاید این جوری باشه مثلااین رعایتی ما میکنیم مثلا میخوایم بگیم خواهران وبرادران عزیز! این عزیزش رو یه جوری تنظیم میکنیم که بخوره به برادران نه خواهرانش !درسته که این صفت ترکیب میشه توی دوتاش یعنی خواهران عزیز وبرادران عزیز ولی کلا آدم این حیا رو میکنه این جوری میگه و خواهرانش را مستترا میگه.

وحالا آیا رعایت اینها میخوره به من نفس واحده خیلی بعید است ولی این که یه چنین تقدمی در نظر میگیرند برای مرد به جهت مدیریت به یه لحاظ هایی این هست.

سوال :بالاخره این فرهنگ یه منشاء الی دارد قراردادی نیست که؟

بله یه منشاء فطری دارد بعضی فرهنگها که بهس میگن فرهنگ مشترک برای همین است که تقریبا فطری است ولی حالا خیلی نمیخوام اصرار بکنم که همان فطرة الله التی فطر الناس علیها است خیلی مهم نیست توی بحث ما

سوال: اینجا نمیخواد بگه که نفس واحده (نه زن ومرد) خود نفس واحده به لحاظ وجودی رتبه داره زوجش؟

به لحاظ وجودی رتبه داره بله! یه محوریتی داره به اضافه اینکه تفضیلی نداره یعنی شما این جوری باید نگاه بکنید که یه محوریتی داره بیش از این نه. این کهچ.ن این را باید بدانید به لحاظ بحث های فلسفی و قرآنی همه چیز از اون بالا به صورت اندماج وانبثاث حرکت میکنه یعنی همه چیز اون بالا مندمج ودر اینجا منبث وپراکندهشده یعنی اگر یه همین چیزی را در نظر بگیرید که توی کل عالم یه همچین اتفاقی می افته ودرقرآن با این دقتی که میخواد بگه تقسیم وتفاضلی درست نمیکنه میگه خلقکم من نفس واحده یعنی همتون رو میبره تو نفس واحده بعدا اون زوج نفس واحده رو ابراز میکنه که از این نفس واحده است

حالا اجازه بدیدیه چند تا چیز دیگه هم بخونیم میترسم خیلی بریم تو این فضا حالا هم یه سری مقدمات عقلی وچه وچه ومثلا چینش نظام هستی و اینها هم لازمه آدم بدونه ولی اینجا به هر جهت داره یه محوریتی به نفس واحده که نرینگی عالم محسوب میشه میده که این چیزهایی که پایین داره به وجود میاد بی ربط به بالاش نیست .

از اون طرف هم بحث رجال ونساء میکنه نه ذکور واناث این هم خودش یه نکته ای هست شما سوره مبارکه شوری آیه ۴۹ و از اون طرف نساء آیه۷۵ رو بیارید:

شوری۴۹ : لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یخْلُقُ مَا یشَاءُ هر چی بخواد خلق میکنه یهَبُ لِمَنْ یشَاءُ إِنَاثًا وَیهَبُ لِمَنْ یشَاءُ الذُّکُورَ به هر کی بخواد تنها دختر میده (مثل من) به بعضی ها که بخواد فقط پسر میده(مثل ایشون) َوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَإِنَاثًا یا جنس مخلوط میده یعنی دوتاش رو میده یزوجهم نه اینکه ذکران واناثش رو با هم تزویج میکنه یعنی قاطی میده وَیجْعَلُ مَنْ یشَاءُ عَقِیمًا یعنی دیگه چهار فرضش اینه دیگه به بعضی ها هم اصلا نمیده خدا بالاخره یه جوری امتحان میکنه إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ

بحث ذکور واناث در قرآن یه مقداری ناظر به بچه است بیش تر ولی بحث رجال ونساءراجع به آدم بزرگ هاست ویه معنای تکلیفی هم این وسط داره ازش در میاد برای همین است که کلا یا ایها الناس با عناوین این جوری شروع مشه وآخرش ان الله کان علیکم رقیباخدا مراقب شماست ونمیگه از نفس واحده ذکور واناث در اومد میگه رجال ونساء مردان وزنان بزرگ در اومده که مکلف به تکلیف اند

نساء۷۵ : وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا ولدان یعنی بچه ها ،رجال ونساء کلا این آدم بزگ ها رو میگن ومکلفین رو میگن اینها بعدها به درد میخوره توی الرجال قوامون علی النساء

سوال: اون آیه ای که هست من عمل صالحا من ذکر او انثی؟

نمی خوام بگم که دقیقا یه معنای فیکس داره ومعنای بچه داره همه جا ولی این اشعار رو گاهی اوقات آدم در میارهبا سیاق بعضی آیات دیکه مثل همین آیه که میتونه ناظر به بحث تکلیف داشتن هم باشه ولی معنای فیکس نداره وفرمایش شما درسته.

سوال : این که شما میفرمایی یعنی بچه ها وقتی به دنیا میان از نفس واحده نیستند ؟

چرا! منتها این معنا هم ممکنه توش بیان بشه یعنی به عنوان احتمال اینکه بث منهما رجالا……. ناظر به بحث تکلیف استکه به ابتدای آیه وانتهای اون بخوره میتونین قبول کنید میتونید نکنید خیلی مهم نیست

اینجا ما یهstop میدیم برای اینکه یه چیزی رو قرآن بیان نکرده خیلی دأبش نبوده بیان کنه ولی روایات بیان کرده وای روایات روایات خوبیه میشه خوند واون اینکه اولا ازدواج آدم وحوا چه طوری بوده این یکی ونکته دوم اینکه این تکثیر چطوری بودهیعنی در طبقه دوم حالا بچه های حضرت آدم هم به وجود امدند ولی نوه ها به چه سبکی بوده؟ این یه سوال اساسی است که خیلی هم بیخ پیدامیکنه ازدواج اینها در من لا یحضره الفقیه ج۳ ص۳۷۹ اومده:

زراره میگه: سئل ابوعبدالله عن خلق حوا وقیل له ان اناس عندنا یقولون ان الله عزئجل خلق حوا من ضلع آدم الأیسر الأقصی میگه بعضی ها این جوری میگن که حوا از ضلع چپ آدم به وجود آمده فقال سبحان الله وتعالی عن ذلک علوا کبیرا أیقول من یقول هذا إن الله تبارک وتعالی لم یکن له من القدرة ما یخلق لآدم زوجته من غیر ضلعه نمیتواند از غیر ضلعش یه نفر درست کنه ویجعل للمتکلم من أهل التشنیع سبیلا یعنی داره یه راهی درست میکنه که تیکه به دین بندازن بگن که إن آدم کان ینکح بعضه بعضا یه تیکه اش با خودش ازدواج کرده ثم قال: إن الله تبارک وتعالی خلق آدم من طین أمر الملائکه فسجدوا له والقی علیه النوم یه مقداری خوابش برد ثم ابتدع له حوا خدا حوا رو به وجودآورد ابتدع یعنی در دم به وجود آورد نه اینکه از ضلع اون به وجود اورده باشه فلما انتبه نودیت ان تنحی عنه وقتی بیدار شد به حوا ندا دادیم از کنار آدم بیاد بیرون ودورشو فلما نظر إلیها نظر إالی خلق حسن یشبه صورته وقتی که نگاه میکند به حوا می بینه یه خلق حسنی عین خودش غیرأنها انثی غیر اینکه زنه فکلمها فکلمته بلغته باهاش حرفمیزنه اون هم بااون زبان خودش جوابشرو میده فقال لها: من أنت؟ تو کی هستی قالت خلق خلقنی الله کما تری من هم یه خلقی مثل تو فقال: یارب من هذا الخلق الحسن الذی قد آنستنی قربه والنظر الیه میگه خدایا این کیه که من حالت انس نسبت به قرب این پیداکردم چرا من اینجوری شدم این کیه مگه؟ این جوریه؟ نگاش میکنم یه حالت انس توم ایجاد میشه فقال الله: هذه إمتی حوا این کنیز خودم حواست میبینید یه حالت سرپرستی برای حوا در نظر میگیره أفتحب أن تکون معک تؤنسک وتحدثک وتکون تبعا لأمرک میگه دوست داری با تو باشه باهات حرف بزبه وتبع تو باشه ویه حالت تابعیت داشته باشه قال نعم یارب ولک بذلک الحمد والشکر ما بقیت اگه این جوری باشه که تا هست حمد وشکرت به گردن من است فقال الله عز وجل: فأخطبها إلی خواستگاریش بکن از من یعنی من متولیش هستم فإنها أمتی این مال خودمه وقد تلح لک ایضاً زوجة للشهوة ببنید توی قرآن هم این معنارو داره یعنی میگه هم چنین به درد شهوت هم میخوره یعنی خود قرآن هم دقت کنید توی همون آیه سوره اعراف داره لیسکن الیها فلما تغشاها این ترتیب است که بحث انس وسکونت وآرامش مقدم است به مباحث جنسی. کلا این گرایش وجود داره که اول خود همین که میخواد بایه نفر صحبت ویه مقدار آروم بشه این در درجه اول است وبعدش قضیه شهوت والقی الله عزوجل علیه الشهوة اون موقع تازه خدا شهوت به اون انداخت قد علمه قبل ذلک المعرفة قبل اون معرفت به خود این زن رو بهش داد که این کیه که انستنی قربه وفلان وفلان فقال یارب فإنی اخطبها الیک من این رو ازت خواستگاری میکنم فبما رضاک لذلک؟ به چی راضی هستی یعنی مهرش چی چی کار باید بکنیم اینو بدی به ما فقال الله عزوجل : رضائی أن تعلمها معالم دینی رضایت میدم به اینکه تو معالم دین منو به این یاد بدی این هم خیلی نکته است این که در بحث ازدواج فقط به زیور آلات پرداخته نشود وبحث حیات خود این زن خیلی مهم است یه وقت هایی طرف همه شرایط رو برای یاد گرفتن خودش فراهم میکنه برای همسرش هیچی! این معارف این جوریه که یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحْییکُمْ در حقیقت ای آموزه های معارف احیاء وحیات طیبه یه نفر است این را باید هر کسی توجه بکند که من حق ندارم این امانت واین لطیفه الهی رو بگیره واین همه اش دستش به کثافت بچه بیافته همین وهمین ولیس الا اونوقت هیئت میره خانومش رو نمیبره اون موقع هست که کلاس این آدم پایین میشه وحتی ضربه هاش رو خودش می خوره به واسطه اینکه اون رو از این معارف ور کرده چون ۱-این داره بچه هارو تربیت میکنه خارج از این معارف ۲-حتی ضربه های اقتصادی هم میزنه چون خانمی که داره بااین معارف وبا حیات طیبه بزرگ میشه خیلی فرق داره خرج کردنش با دیگران واین چیزها براش مهم نیست والله العلی العظیم اگر طرف حواسش به طرف مقابلش باشه این جوری معنویت کسب میکنه! مثلا من یه وقتی بچه رو نگه میدارم این بتونه استفاده بکنه مگه این احیاء بخ اندازه خوراکی وآبنبات ارزش نداره که من براش دوندگی کنم! اونوقت اون خانمی که از دل این معارف در میاد فرق داره باخانمی که از دل این معارف در نمیاد لذا می گوید زضای من در این است أن تعلمها معالم دینی این مهرش است فقال:لک ذلک علی یارب إن شئت ذلک اگرواقعا به این رضا داری منم پاش هستم قال عزوجل: قد شئت ذلک همینو میخوام وقد زوجتکها تزویجش کردم بیا این زنت فضمها الیک برو بغلش کن فقال لها آدم: الی فأقبلی بیا بغلت کنم فقالت :بل انت فأقبل توبیا منو بغل کن نه اینکه من بیام تورو بغل کنم فأمر الله عزوجل أن یقوم الیها همه اینها نکته است یعنی خواهان مرد است خواهان زن نیست حتی توی روابط جنسی همین است اینو بدونید ماحتی بعضی وقت ها مشاوره میدیم که طرف میگه خانوم من سرده وفکر میکنه همون عطشی که خودش داره باید خانومش هم داشته باشه در حقیقت در همون استارت کار اون بیاد در صورتیکه خواهان مرد است ولو لا ذلک لکان النساء هن یذهبن إلی الرجال میگه اگه این جوری بود که اون میامد وبغلش میکرد این جوری میشد که نساء میرفتند پیش مردها حتی یخطبن علی أنفسهن خواستگاری میکردند برای خودشون یعنی حتی نظام خواستگاری این جوری نیست که بگیم این یه عرف اجتماعی بوده حالا این عرف را بشکنیم! ماچند مورد در موردهای مشاوره ای داشتیم که خواستگاری این وری داشته خیلی بد شده! اما اگه یه جوری باشه که ضایع بازی نباشه اشکال نداره ولی این اقدام خواستگاری کردن نباید از طرف زن باشه البته در تمام فرهنگ ها هم این جوریه ودر کتاب های روانشناسی هم همین ها هست که با غرور بیان خواستگاری بکنن ازش نره خودش پیشنهاد بده که بیا منو بگیر مثلا! فهذه قصة حوا.

سوال چرا صیقه عقد ایجاب از طرف زن وقبول از طرف مرد است؟

باشه ولی این در حقیقت خواستگاری میکنه اون هم ایجاب وقبوله اون هم میگه من تورو قبولت کردم

سوال: مگه ایجاب پیشنهاد برای انجام یک عمل نیست؟

اینها پس از یک مخاطبه است پس از اینکه این رفته خواستگاری این وحالا اون تازه کلاس میذاره که من تورو قبولت کردم این هم میگه قبلت یعنی میگه من خودم رو در اختیار تو میذارم این جوری اون هم میگه قبلت پس از اینکه این رفته خواستگاری اون وهمه معانی هم این جوریه که میگن زن گرفت نمیگن مرد گرفت، شوهر کرد این در حقیقت خودش رو در اختیار میذاره ومیگه من خودم رو به نکاح تو در میارم که البته این هم خودش یه لطفی داره اینه که خودشو در اختیار اون میذاره نه اینکه اون! یعنی این هم سر جای خودش معنی داره که سر بحث تعدد زوجات اینها رو میگم

نکته بعدی روی تکثیر وبث منهما رجالا کثیرا ونساء که این مبثوث شدن چه طوری اتفاق افتاد حالا این آدم وحوا با هم ازدواج کردند بچه هاشون هم به دنیا اومد، یه چیزی که الان خیلی میگن وبه عواقب آن هم فکر نمیکنند اینه که حوا شکم های دو قلو زاییده دختر وپسر اونوقت خواهر این با برادر اون به صورت ضربدری ازدواج کردند وفکر میکنند حالا ضربدریش کردند حالا درست شد! این که شد بازم نکاح خواهر وبرادر ! وخیل چیز بدی میگویند که شریعت اون موقع این طوری بوده که نکاح خواهر وبرادر مشکلی نبوده در صورتیکه تواین قضیه ادعای ما بحث شرعه ومنهاج نیست بحث فطرت ودین الهی است یعنی متکی به فطرت است. این یه بحثی هست که فطرت ثابت وطبیعت متغیر روی هم تاثیر میذاره یعنی فطرت ثابت طبیعتش را تغییر میدهد چون که اون متغیره وطبیعت را ثابت میکنه وطبیعت متغیر یه جاهایی فطرت را متغیر میکنه یه مقدار حرفی نیست! شرعه ومنهاج میتونه تغییر بکنه نثلا حجاب یه چیزی بوده یه چیز دیگه شده در طول اعصار ولی یه چیزی هست به عفاف وحیاء این دیگه فطریه ! حدود حجاب مربوط به شرعه ومنهاج میشه ولی حیا وعفاف این یه چیز فطریه! تو بحت نکاح با محارم ما ادعامون اینه که این یه بحث فطریه اصلا فطرت قبول نمیکنه یه همچین چیزی رو همون فطرتی که دین برش استوار است که اسلام است که عرض کردیم در بحث های دین وشریعت که همه ادیان اسلامند حتی دین ابراهیم (ع) هم اسلام است(حنیفا مسلما) واون مشه خطوط کلی دین وان بر این اساس است ونکاح با محارم مباحث فطری است وبرای شاهد اینکه خیلی حرف بدی است وتاثیرات بدی هم میذاره ومی گن اون موقع فطرتشون این جوری بوده بعد تغییر کرده وحالا دوباره تغییرات انجام شده ومیشه این کار رو کرد وطوری نیست سر قوم لوط میگوید وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ میگوید شما فاحشه ای انجام دادید که شما بی سابقه اید سر این فاحشه احدی از عالمیان قبل شما این کارو انجام نداده اگه بحث یه سری شریعت واینها رو انجام بدیم اونوقت خود حضرت لوط نمیتونه این جوری استدلال بکنه به یه همچین حرفی! اونها(قوم لوط) هم میگن خوب به عقلشون نرسیده! بلد نبودن! اگه قرار بوده که قبلیها این کارو انجام بدن ومشکلی هم نبوده به لحاظ شرعه ومنهاجی حالا این شرعه ومنهاجشون این جوری بوده که انجام نمیدادند حالا ما انجام میدیم! این که اینجا لوط یه برخورد اینجوری میکنه ومیگه احدی از عالمیان این کارو نکرده که شما میکنید معلوم میشه که ربط به فطرت داره نه بحث طبیعت های متغیر و امور متغیرکه در درون آدم وجود داره .

این نکاح با محارم که الان این قدر مد شده حتی با نام mam s e x واینها مطرح است علی الخصوص توی غرب حتی براش تئوری روانشناسی درست میکنند که من بارها گفته ام گول این تئوری های روانشناسی را نخورید اینها خیلی هاش پشتش عین من إتخذ الهه هواه خوابیده و می بینید حبت یه پسر به مادرش را توجیهی که میکنند دقیقیا یه توجیه جنسی است .میگن محبت یه پسر به مادرش ویه دختر به پدرش فقط توی این سیستم قابل تحلیله که در حقیقت یه حس سکسیه که بین پسرومادر ،دختر وپدر وجود داره من که دخترم رو دوست دارم به خاطر این حس هاست! ویه چیزی میگن که آدم اصلا یر نمی تابه یه هم چین حرفی رو ! ولی میبینید پشتش کلی دکتر و پروفسور واین حرفاست واین که من عرض می کنم خدمتتون یه موقع بحث طب است که دین وقرآن نیامده مشکلات بدن رو حل کنه البته به صورت کلی توی روایات وجود داره ودر قرآن ولی اصلا بحث روح وسعادت روح وسعادت فرد وسعادت جامعه اساسا بحث تخصصی قرآن است وبدانید که در تمام این موارد اول باید قرآن حرف بزنه بعد بقیه! حتی تحقیقات روان شناسی وروان پزشکی واینها توی این قالب باید در بیاد و بدانید خیلی از کسایی که هی میرن پیش روانشناس ومشاور به خاطر اینه که خودشونو با معارف نساختن که این قدر پیش مشاور مشاور مشاور خودشونو خفه میکنن با مشاور ! بدانید کسی که خودشو با دین بسازه قلّما احتیاج به مشاور پیدا میکند مگر یه مواردی که زحمات روانشناسان در آن محدوده مأجور! نمیخوام کن فیکونشون کنم ولی اینها بحث تخصصی قرآن است کسی نمیتونه بگه چرا قرآن حالا اصلا باید بگیم چرا بقیه ؟! فکر میکنند قرآن باید مارو ببره توی هپروت !نه قرآن از همین چیزهای پایین سعادت فرد و…. را تضمین میکند. خلاصه میگه إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ وآن چیزی که به عنوان hom o s e x مطرح است والان هم خیلی راحت تاریخش رو میبرن ومیگن چیز قدیمیه وبعضی ها کلا hom o s e x هستند! این که بعضی ها کلا hom o s e x هستند رو همین جا مهر بطلانش رو میبینید نه اصلا یه همچین چیزی نیست [لوط] میگه نه این نیست شما در اوردید یه همچین چیزی رو از خودتون! شما این طرح رو زدید وگرنه قبل از شما احدی یه همچین کاری نکرده إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ توی همین اسراف هم دقت کنید خیلی معنی داره؛ بحث زیاده روی وتنوع طلبی که حتی آموزه های دین این معنای تنوع طلبی را توی شخص ضعیف میکند حتی توی خوردن! اگه کسی خودشو با آموزه های دین بسازه میگن سر سفره ما یلیه من الطعام رو بخوره یعنی همین که جلوش گذاشتند ، هی سفره را برانداز نکنه دیدید که این بهیمیتی که توی این عروسی ها شکوفا میشه همه با کراوات نشسته اند همه با شخصیت و دارن مشکلات جهان رو حل میکنند بعد میگن که بفرمایید سر میز غذا اصلا سراسیمه میروند وکافیه شما بیرون این وادی باستید ونگاه کنید که چه جوری چشماشون میدود که نکنه گوشت باقالی پلو تمام بشه الان که مثلا دیدید دور میزنن خیلی بهیمیت ظهور میکنه آقا ! دور میزنه دور این میز که مثلا کرم کارامل هست و….. نمیدونه چه طوری حمل بکنه تا محل خوردن برسونه اینهارو !واین که همین قدر که این چشم رو ببنده(بعدها میرسیم سر بحث چشم در قرآن) همین که ما یلیه من الطعام هر چی گذاشتن جلوت ولو نان بود بخور همونو بخور دست نزن این قدر به این غذاها! این روحیه دینی است که دین میسازه آدم روبه لحاظ تنوع طلبی یه خورده منقبض میکنه تو بعضی جاها!

حالا طرح روایی چیه در این زمینه ؟ اولااین معنا معنایی است که مشخص است از روایات مجوس در آوردند از خودشان یه همچین طرحی رو که اینها ازدواج محارم با هم دیگه کردند.

سئل ابو عبدالله کیف بدء النسل(وسائل الشیعه ج۲۰ ص۳۶۵) بدو نسل چگونه بوده فإن عندنا أناسا یقولون إن الله تبارک وتعالی اوحی الی آدم أن یزوج بناته من بنیه بعضی ها میگن دختر وپسرهاش رو با هم تز ویج کرده وإن اصل هذا الخلق من الإخوة والأخوات اصل این خلق ریشه توی این داره قال ابوعبدالله : سبحان الله تعالی عن ذلک علوا کبیرا یقول من یقول هذا إن الله عز وجل جعل اصل صفوة خلقه واحبائه أنبیائه ورسله وحججه والمؤمنین والمؤمنات من حرام یعنی خدا اصل همه پیغمبران ومؤمنین رو از یک کار ضایع درآورد از اول ولم یکن له من القدرة ما یخلقهم من الحلال نمی توانست از حلال در بیاره اینها رو وقد أخذ میثاقهم علی الحلال والطهر الطاهر الطیب والله لقد نبئت أن بعض البهائم تنکرت له أخته بعضی از این بهائم این جوریند که بعضی اوقات خواهرش رو نمی شناسه فلما نزا علیها ومجامعت میکنه ونزل وانزال صورت میگیره کشف له عنها علم أنها اخته وقتی براش مکشوف میشه که با خواهرش بوده أخرج غرموله آلت تناسلیش رو در میاره ثم قبض علیه بأسنانه با دندون میگیره ثم قلعه ثم خرّ میتا خود کشی میکنه یعنی بعضی حیوانات این جوریند که اگربدونه با خواهرش کرده،میکنه وخود کشی میکنه! شما چی میگید یعنی اصل آدم از اینجا در اومده از یه کار حرام وناپاک در اومده واین طرح رو ما توی روایات نداریم واین چیزها که میگن از این چیزهای مجوسی در اومده وداریم توی بحار ج۱۴ص۴۶۲ بعد از سلونی قبل أن تفقدونی که أمیرالمؤمنین روی منبر میگن بعدش اشعث بن قیس بلند میشه میگه کَیْفَ تَأْخُذُ مِنَ الْمَجُوسِ جِزْیَةً چرا از مجوس جزیه میگیری در صورتیکه کتاب ندارن وَ لَمْ یُبْعَثْ إِلَیْهِمْ نَبِیٌّ ونبی هم ندارن قَالَ بَلَى یَا أَشْعَثُ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ کِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ نَبِیّاً حَتَّى کَانَ لَهُمْ مَلِکٌ سَکِرَ ذَاتَ لَیْلَةٍ فَدَعَا إِلَیْهِ ابْنَتَهُ إِلَى فِرَاشِهِ بادخترش مجامعت می کنه فَارْتَکَبَهَا فَلَمَّا أَصْبَحَ تَسَامَعَ بِهِ قَوْمُهُ دهن به دهن میچرخه خلاصه…. فَاجْتَمَعُوا عَلَى بَابِهِ در خونش جمع شدن فَقَالُوا أَیُّهَا الْمَلِکُ دَنَّسْتَ عَلَیْنَا دِینَنَا گند زدی به دین ما وَ أَهْلَکْتَهُ داغونش کردی فَاخْرُجْ بِظَهرْکَ وَ نُقِمْ عَلَیْکَ الْحَدَّ پشتت رو بیار حد بزنیم فَقَالَ لَهُمُ اجْتَمِعُوا اسْمَعُوا کَلَامِی جمع بشید میخوام سخنرانی کنم فَإِنْ یَکُنْ مَخْرَجٌ مِمَّا ارْتَکَبْتُهُ وَ إِلَّا فَشَأْنَکُمْ اگه توجیه شدید که شدید وگرنه هر کاری خواستید بکنید فَقَالَ لَهُمْ هَلْ عَلِمْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنْ أَبِینَا آدَمَ وَ أُمِّنَا حَوَّاءَ خدا خلق بهتر از اینها خلق کرده قَالُوا صَدَقْتَ أَیُّهَا الْمَلِکُ قَالَ أَ فَلَیْسَ قَدْ زَوَّجَ بَنِیهِ بِبَنَاتِهِ وَ بَنَاتِهِ مِنْ بَنِیهِ گیج شدند وگفتند: قَالُوا صَدَقْتَ هَذَا هُوَ الدِّیْنُ فَتَعَاقَدُوا عَلَى ذَلِکَ قضیه ماست مال می شه ومی گن خب درسته واینها فَمَحَا اللَّهُ مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنَ الْعِلْمِ خدا علم رو از سینه این جماعت خارج میکنه وَ رَفَعَ عَنْهُمُ الْکِتَابَ فَهُمُ الْکَفَرَةُ یَدْخُلُونَ النَّارَ بِغَیْرِ حِسَاب خلاصه خدا نبی وکتاب رو از میون این جماعت بر می داره وگرنه اینها نبی داشتند وکتاب اشتند واین طرح ریشه مجوسی دارد وطرحی که روایات دارن برای این داستان اینه که خدا برای شیث ویافث دو تا حوری میاره که اینها با اون دوتا حوری تزویج میکنن حالا شما ممکنه بگید مگه میشه ؟ چطوری شده که که حضرت مریم با کی تزویج کرده که حضرت عیسی در اومده بلاخره حضرت آدم هم این جوریه واین که نیمش ملک ونیمش آدم هیچ محذوراتی هم به وجود نمیاد اونها به هر جهت تزویج کردند با اون حوری های بهشتی وبقیه اتخراج شدند

وبعضی طرحی دارند که این طرح روایی نیست ولی قابل بررسی هست واون اینکه خدا مستقلا دوتا دختر خلق کرده مثل زن ومردهای دیگه واین که شما نسلتون برمیگرده به آدم باز هم هیچ مانعی نیست خب نسلتون بر میگرده به آدم دیگه!شما فرض کنید دوتا دختر خلق بکنه خدا واین شیث ویافث بااونها مجامعت میکردند وبچه دار شدند وازدواج کردند اگه این جوری باشه باز هم مانعی پیش نمی آید توی نسل آدم که بگن شما از نسل آدم وحوایید اینها ابویکم هستند این هم یه طرح است البته من زمینه روای آن را جستجو کردم ولی پیدا نکردم.

به هر حال این طرح ازدواج خواهر وبرادر عقوبت بدی دارد وروایات هم در مقابلش بلند شدند وشماهم یه همچین حرفی نزنید

سوال: جواب امام بالاخره چی شد؟

تو کدوم؟!

-همون روایت اولی؟

همین دیگه یعنی خدا قدرت نداره برای اینها خلق کنه که توی روایت هست دوتا حوری به نام های نزله ومنزله بودند که اینها تزویج میکنندو…

حالا بریم سر آیه اول ؛ آیه بایه محورتی از نفس واحده شروع شد وبعدش بث منهما رجالا کثیرا ونساء واین مبثوث شدن خیلی به صورت مطلق آمده. حالا این آدم ها پراکنده شدند خدا میگه وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ از خدا بترسید همون خدایی که تسائل میکنید یعنی هم دیگه را قسم میدهید باهاش واز ارحام هم بترسید منتهای مراتب میگویند وحذف ما یعلم منه جائز دیگه این یه قاعده است که حذف آنچه که فهمیده میشه از متن جائز است یعنی از ارحام بترسید یعنی ازچی بترسید!؟ از قطع رحم بتر سید دیگه! چون که اینجا مشخص است مثلاوقتی میگه ُرِّمَتْ عَلَیکُمُ الْمَیتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ میته بر شما حرام است یعنی چی حرام است ؟ اکل میته حرام است دیگه! یا اینکه می گن حرمت علیکم امهاتکم مادرتان بر شما حرام است یعنی چی یعنی خوردنش حرام است ؟! مشخصه دیگه نکاح حرامه اینجا جای اطلاق گیری نیست که کلا مادر حرام است ، نگاه به مادر ، بوسیدن مادر وهمه حرام است اینجا جای اطلاق گیری نیست واضح است

حالا بحث ارحام وقطع رحم من یه روایت براتون بخونم که قطعش شدید است واز اون طرف صله ارحام خیلی توصیه شده است کافی ج۲ ص۱۵۰ داریم که صلة الأرحام تزکی الأعمال صله ارحام ووصل شدن به ارحام اعمال رو تزکیه میکند وتنمی الأموال واموال رو یه نموی ویه رشدی توش ایجاد می کنه وباعث برکت توی روزی میشود وتدفع البلوی بلا رادفع میکند وتیسر الحساب حساب را ساده میکند حساب روز قیامت رو وتنسئ فی الأجل در اجل هم تأخیر می اندازد

ببنید یه معنایی رو قرآن داره دنبال میکنه به عنوان ارحام وصله رحم که میبینید صله یه چیزی رو داره مطرح میکنه که یکی از اجزای بدن زن است! رحم! ویه معنایی رو به عنوان اقربی در کنار بحث رحم مطرح میکنه . این جماعت مبثوث وپراکنده را کی میخواد جمع کنه؟! در نظام خانواده واقعا محوریت با زن است به جهت جمع کردن (تابلوی ورودی سوره است ) وسروسامان دادن به نظام خانواده این کار زن است ! واقعا زن میتونه این کارو بکنه از رَحِم و رَحم بر می آید که این کارو بکنه نه از صُلب وتصلب هیچ تصلبی نمیتونه این جماعت پراکنده رو در نظام خانواده به هم دیگه بدوزه! من خودم تشبیه میکنم میگم خانم ها مثل « است » میمونن توی جملع میتونیم بگیم که یه کلمه ای است برای خودش مثل زید ، قائم، است. ولی یه هنر دیگه ای که داره اینه که شما دو هزارتا از این کلمه ها کنار هم بگذاریدآخر جمله درست نمیشه از توش ولی این «است» یه هنری داره شروع می کنه این کلمات رو به هم دیگه پیوند میده شما هر چی بگید زید، قائم، این، اون، علی،….. اینها حکم مرد است که یه چیزی میخواد که بتونه اینها رو به همین دیگه وصل بکنه ، کار اتصال وحوزه رحامت درست کردن کار زن است ! برای همین است که اگر مثلا پدر در یک خانواده بمیره یا مادر بمیره به لحاظ نظام خانوادگی خیلی فرق داره اگر پدر بمیره زندگی به لحاظ اقصادی ضربه میخوره ولی بنیانش ضربه کمتری میخوره زن این قدرت روداره که این جمعیت مبثوث رو در حوزه رحامت جمع میکنه ولی چنانچه زن در یک خانواده بمیره زندگی کن فیکون میشه واصلا مرد این قابلیت توش نیست که بتونه این حوزه رحامت رو درست بکنه وشما ببنید تمام این فامیل های شمارو این خانم ها جمع میکنند (به جهت خصوصیاتی که دارن ومردها ندارن ) واین که میگن بیشتر حرف میزنن این حرف زدن رو اگه خدا به عنوان یه ویژگی آورده باشه این ویژگی بد نیست بالاخره زن ها کلا یه ویژگی هایی دارن مگر در موارد استثناء ومرد ها هم کلا یه ویژگی هایی دارن وشما هیچ موقع نمیتونید بگید بد است چون اگه بگی بده داری به خلقت ایراد وارد میکنی

حتی در توصیه های اخلاقی باید باید توجه کرد به چه قشری داره توصیه میکنه طرف میاد هی به صمت وسکوت توصیه میکند هی صمت صمت فکر میکنه خوبه ! درسته باید شنونده عاقل باشه بره توی آقایون یه تاثیری میذاره بره توی خانم ها یه تاثیر دیگه باید بگذاره مثلا شما شوهرت بیاد خونه بگه غذا چی داریم سکوت کنی! مثلا داستان میگن از علامه طباطبایی در آخر عمرش ! خب خیلی فرق داره اقتضای مرد بودن ،اقتضای سن ، اقتضای شخصیت خود علامه طباطبایی فرق داره! چون ویژگی ها ی شخصیتی فرق داره ما داستان داریم حضرت عیسی وحضرت یحیی میرسن به هم ومیدونید که حضرت عیسی آدم بسطی بوده کلا منبسط بوده وحضرت یحیی آدم قبضی بوده کلا! اینها به هم میرسند میبینه که حضرت عیسی داره میخنده میگه که از مکر خدا ایمنی که داری میخندی؟ اون هم برمیگرده میگه تو از رحمت خدا مأیوسی که نمیخندی؟ دوتاشون پیغمبر خدان ولی یکی این ویژگیش است یکی اون! نمیشه قالب زد! باید خطوط کلی راگرفت وبا ویژگی های خودش تطبیق کرد!

واین ویژگی حرف زدن برای خانم ها یه چیزی که داره حوزه رحامت درست میکنه! وبحث رحم یعنی اینکه که شما نسبت هاتون رو رحم تعیین میکنه مثلا من،مامانم، داییم یا اینکه من ،بابام مادر بزرگم ، عموم وبرای همین است که طرف با دایی ردیف تره تا باعمو! مگر موانعی باشه؛ ولی کلا نسبت با خانواده مادری قوی تره! مثلا خاله فی مقام الام هست ولی عمه نیست لذا داره یه محوریتی به زن میده توی این بخش آیه با واژه ای به عنوان صله رحم ! شما سوره مبارکه فرقان رو بیارید تشکیل دهنده این حوزه رحامت یکی این نسب هایی است که رحم تعیین میکنه، یکی رضاع است که تولید حوزه رحامت میکنه ویکی مصارهت ونسبت های سببی است.

آیه۵۴ وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا همه ترجمه ها صهرا را به معنای سبب گرفته اند ولی شما می دونید که صهر یعنی داماد! حالا میخواد یه محرمیتی توی نظام مصارهت ایجاد بشه یعنی توی نظام دامادی کی به داماد محرم میشه؟ مادر زن! واین کسی که وارد حوزه اینها میشه با اینکه توی نظام حقوقی این میره اونو میگیره و متعلق به خودش میکنه ولی به لحاظ حوزه رحامت اینها داماد اونها میشن نه فقط اینها عروس اونها میشن در حقیقت این به عنوان یه وجه برتر میگه نسبا صهرا وبرعکسش رو نمیگه پدر شوهر به عروس انگار که یه دامادی داره وارد حوزه عروس میشه در حقیقت ایه! انگار دوباره یه محوریتی با این زنه با این دختره که داماد رفته توی خونه اینها!

وتابلوی ورودی آیه این است که کار کرد اصلی زن توی جامعه اینه که زن جماعت های مختلف رو میشونه سر جاشون و رحامت تولید بکنه وپیوند ایجاد بکنه، این ویژگی اصلی زن محسوب میشه.

سوره مبارکه زخرف آیه ۱۶: اَمِ اتَّخَذَ مِمَّا یخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاکُمْ بِالْبَنِینَ حالا باید روی این نکته که قرآن میگه چرا دخترهارو دادید به ما پسرهارو خودتون بر داشتیدباید بحث بشه که این تحقیر جنس مؤنث نیست بلکه تکریم آن است که میگوید أَفَأَصْفَاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِنَاثًا إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِیمًا این خیلی حرف عظیمی است که پسر ها برای شما ودختر ها برای خدا این تقسیم بندی که کردید إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِیمًا اما این که این چا این جوری میگه باشه سر جاش! اینجا میگه آیا از اون چیزی که خلق کرده اتخاذ کرده برای خودش بنات رو وبنین رو برای شما؟! وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ و حال انکه وقتی بشارت بهشون میدن که دختر دار شدید(همون مثلی که برای خدا میزنید) چهره تون به حالت غضب سیاه میشه حالا خدا این جوری میگه أَوَمَنْ ینَشَّأُ فِی الْحِلْیةِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیرُ مُبِینٍ آیا کسی را دارید برای خرا قرار میدهید که انشلء در حلیه داره؟ نه اینکه تحت تربیت اهل زینت وحلیه شده اصلا انشاء در حلیه شده یعنی اهل زیور خلق شده و اونوقت توی خصام غیر مبین است .

وخلاصه اینکه این انشاء در حلیه داره چیز بدی نیست منتها مثل هر ویژگی دیگه ای اگه افراط وتفریط بشه واز حد تعادل خارج بشه ویژگی بدی میشه منتها به لحاظ سبک خانم ها اگه دنیا گرا بشن با آقایون که دنیا گرا بشن فرق میکنند خانم ها میل به ماده بیشتر میکنندآقایون هم میل به پست ومقام وشهرت واین چیزها! همش هم حیوة دنیا وزینتها است ولی این یه خرده مجرد تر از اونه. برای مثال خانم ها وخرید ظروف، هر روز یه مدل مد میشه یه روز چینی یه روز آرکوپال یهروز کریستال و…. وهر بار خانم ها چیز جدید که مد میشه میخرند قبلی هارو میدن بیرون و خیلی خوشن که دارن انفاق میکنند این فرهنگ انفاق فرهنگ انفاق غربی است در انفاق! فرهنگ اسلامی انفاق این نیست که تلمبار شده نمیدونم چی کار کنم بدم بیرون! لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون است از آنچه دوست دارید انفاق کنید واین رشد را شما این جا میبینید. مما تحبون باشد نه اینکه خیلی با ارزش باشد مثل من که لبو دوست دارم ویه روز انفاق کردم وخدا خیلی برکات داد! ومن اونجا فهمیدم که مما تحبون یعنی چی وخدا برکات معنوی میده!

واین ویژگی خانم ها در نظام خانواده تبدیل میشه به غیبت وموش دوانی واین چیزها، وفکر نکنید تو آقایون خصوصیاتش به افراط کشیده بشه چیزی نمیشه به قول آقای جوادی (حفظه الله): تمام این سفک دماءها وخونریزی ها کلا مال مرد هاست وتمتم این جنگ افروزی ها مال این مرد هاست. یعنی این استعلاشون واین اشتهار وعلوی که دارن این ویژگی تبدیل میشه به چی ؟تبدیل میشه به یه فر عونیت!

وتوی نظام خانواده خود این کم حرف زدن ومنطقی برخورد کردنشون میبینید که تولید اشکال میکنه ما الن مواردی داریم که یکی از اشکالات عمده آقایون توی نظام خانوادگیشون اینه که خانومه میاد حرف بزنه با اون وفقط میخواد حرف بزنه! طرح یه مشکلی میکنه اون هم مثل سوپر من وارد میشه وقشنگ تحلیل میکنه همه را وحیث هاشو جدا میکنه ومشکل رو حل میکنه وتحویل خانم میده واین حالش به هم میخوره از این که تو چقدر بی احساسی من دارم حرف میزنم نه طرح مشکل! برای همین ما خیلی توصیه میکنیم کسی سعی نکنه مشکل رو حل کنه! این داره طرح مشکل میکنه که حرف بذنیم با هم دیگه تا پیوند ایجاد بشه ولازم است برای چسبندگی نظام خانواده!