تاریخ اسلام - جلسه ۲

مجموعه تاریخ اسلام از حاج آقا قاسمیان

سه شنبه، 21 مهر 1388

52 دقیقه

آنچه مورد بررسی ماست نقاط روشن روند وقایع تاریخی ، اقدامات خدا و رسولش، اینکه پیامبر اکرم (ص) چه چیزتحویل گرفت و آنرا به کجا رساند. مهم ، شنیدن تحلیل ها از زبان قرآن است.

مثلا جریان صلح حدیبیه، احرام بستند و به طرف مکه حرکت کردند. بعد از جنگ احزاب نقطه عطفی است. دراین جریان همه گروه ها، احزاب مختلف و قبایل را جمع کردند تا کار اسلام را برای همیشه یکسره کنند. ۱,۰۰۰ نیرو تجهیز شد. طراح این توطئه ، یهود بنی قریظه بود. آنها به دستور پیغمبر(ص) کلا قتل عام شدند. امام علی (ع) در یک شب ۵۰۰ نفرشان را سر برید. زنها را به اسارت گرفتند. نتیجه این جریان قدرت شناخته شده اسلام است.

توطئه های فرهنگی از جمله پیچیده ترین توطئه هاست.جریان کندن خندق دور مدینه به پیشنهاد سلمان فارسی، عمربن عبدود توانست و از روی آن پرید. کل اسلام را ضربت علی (ع) نجات داد.

صلح حدیبیه : نیروی عظیم و پیمان خفت بار!

متاسفانه تحلیل های وحیانی (۲۳سال) بر روی حوادث و وقایع اسلام صورت نگرفته است و کتب تاریخ از آن خالی است.

الفتح : ۲۵ هُمُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فی‏ رَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً

به خاطر وجود زنان و مردان مومن گمنام در مکه جنگ تبدیل به صلح حدیبیه شد چراکه ممکن بود در جنگ این مومنان به دست مومنان کشته شوند. در جریان فتح مکه ، مکه عملا پایگاه مسلمانان شد. درسال نهم با نزول آیه برائت، ۴ ماه فرصت داده شد که یا ایمان بیاورید یا اخراج می شوید.بعد از جریان حدیبیه افراد تیز بین فهمیدند که دیگر کارشان تمام است کسانی مثل عمروعاص در این مقطع ایمان آوردند. قبیله قریش به پای میز مذاکره رفتند. بعد فتح مکه بخشش کریمانه و خار کننده پیغمبر نسبت به آنان( انتم تلقاء…بروید رهایتان کردیم.)

پایگاه سوم نیروی ذخیره شده اسلام در حبشه دست نخورده تحت مدیریت جعفر تا جنگ خیبر باقی مانده است.

در جنگ احد یاران قدیم پیامبر(ص) قلع و قمع شدند. اسلام تا حدودی رکود کرد. جا داشت جعفربن ابی طالب از حبشه بازگردد اما نیامد. اگر به جای عقیل برادر امام علی (ع) و عباس عموی پیغمبر، جعفرو حمزه سیدالشهدا می بود کار به اینجا نمی کشید. امام علی(ع) فرمود: اگر دو نفر فرد کارآمد داشتم کار به سقیفه نمی کشید. بعد ازجریان حدیبیه جماعتی ایمان خود را آشکار نمی کنند اگر نبودند مردان وزنان مومن … مگر اینکه بروید آنها را لگد کوب کنید مبادا ننگ برادر کشی روی دامن شما بنشیند برای همین گفتم صلح نه جنگ.

در ابتدای ظهور اسلام ، مومنین علامت نداشتند برخوردها به صورت فله ای بود. جای تحلیل های وحیانی در کتب تاریخی خالی است. دوران جاهلیت یادکرد قرآن در سه لایه تعریف شده­ی اعتقادی، اخلاقی، احکامی- رفتاری است . منظور قرآن از جاهلیت نحوه برخورد مردان عرب با پیغمبر(ص) است.

آل‏عمران : ۱۵۴ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشى‏ طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فی‏ صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

طائفه ای که جانهایشان، نفس خودشان را برای خودشان به تلاش واداشت قد اهمتهم انفسهم… حرکت ها یشان به خاطر جانهای خویش است.در جنگیدن اتفاقات دیگری افتاد بحث غنائم. اینها گمان جاهلی دارند. بحث اعتقادی در فشارها بحث عدل و جبرو اختیار آیادر این کاری که کردیم خود نقشی داشتیم؟ یا امر همه از طرف خداست. چیزی را مخفی کردند ما کشته نشدیم بحث اعتقادی را به عنون گمان جاهلیت در مدینه مطرح می کنند.

الفتح : ۲۶ إِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوى‏ وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً

بحث اخلاقی –جاهلی، “حمیة الجاهلیة” قوم و قبیله گی بازی ،از نظر موقعیت جغرافیایی عربها درمجاور امپراطوریها نیستند.آنها در نقطه ضعف قرار دارند و در گیر با هم غلبةالروم و هم من بعد غلبهم ایران و روم متمدن حاکمیت مرکزی و از آنطرف شبه جزیره عربستان با نظام فشرده قبیله ای، وجود بیابانهای مهم مناطق حاصلخیز، عشیره، قبیله و نقش مهم آنها، اینکه عشیره دارای هویت است ورئیس دارد. امکانات مادی و عقلی دارد. ایالتها وابسته به قبیله اند.درجریان شعب ابیطالب خیلی از افراد قبیله بنی هاشم هنوز مشرکند اما برای دفاع و حمایت همه جانبه از پیغمبر(ص) ایستادگی می کنند.

شناخت عشیره ها، قبایل و امپراطوری ها مهم است. سه قبیله مهم عرب عبارتند از: ۱- بنی هاشم: ویژگی بارزش سیادت و آبرو ست با وجود اینکه تعدادشان کم است (هاشم : هشمیاٌ : خرد کننده.زمان قحطی مکه جد بنی هاشم برای رفع نیاز گرسنگان گوسفند می کشت و خرد می کرد وبالای کوه می برد که وحوش نمیرند. ۲- بنی امیه: سیاس و زیرک با تعدادافراد زیاد. ۳- بنی زهره: از جمله آنها عثمان و عبد الرحمن عوف پولدارند که نمی توانند طبیعی با پیغمبر(ص) گره بخورند. یونس : ۱۶ قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

پیغمبر با این عبارت شخصیت خود را به رخ اینان می کشدعقل ندارید دروغ از من نشنیده اید.

مبارزه پیغمبر با عصبیت ها در نظام قبیله ای ، تبدیل آن به فضای یکپارچگی اسلامی بود. عمر زیرکانه این امر(عصبیت جاهلی) را احیاکرد و در دوره عثمان محکم و پذیرفته شد.

"