خروج قبل از قیام قائم

مجموعه حکومت ولایی از حاج آقا قاسمیان

شنبه، 8 اسفند 1388

76 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت یازده بودیم یعنی روایت ۱۹۹۷۴٫ این روایت به دلیل اینکه مرحوم شیخ تقطیعاتی کرده که خیلی خوب بود که نمی کرد و این روایت رو کاملش رو می آورد بهتر بود. اتفاقا من جامع احادیث شیعه آقای بروجردی رو که نگاه کردم این رو کامل آورده. از این جهت مراجعه بفرمایید به عیون اخبار الرضا جلد یک صفحه ۲۴۸ حدیث شماره یک. این یک روایت رو من از خود عیون می خونم که سندش رو هم از اونجا داده دیگه. در خود روایت می بینید که.

۱۹۹۷۴- وَ فِی عُیُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى الْمُکَتِّبِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الصَّوْلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدٍ النَّحْوِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی عُبْدُونٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرِّضَا ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَال‏[۱] لِلْمَأْمُونِ لَا تَقِسْ أَخِی زَیْداً إِلَى زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ کَانَ مِنْ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ ص غَضِبَ لِلَّهِ فَجَاهَدَ أَعْدَاءَهُ حَتَّى قُتِلَ فِی سَبِیلِهِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَمِّی زَیْداً إِنَّهُ دَعَا إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ ظَفِرَ لَوَفَى بِمَا دَعَا إِلَیْهِ لَقَدِ اسْتَشَارَنِی فِی خُرُوجِهِ فَقُلْتُ إِنْ رَضِیتَ أَنْ تَکُونَ الْمَقْتُولَ الْمَصْلُوبَ بِالْکُنَاسَةِ فَشَأْنَکَ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ الرِّضَا ع إِنَّ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ لَمْ یَدَّعِ مَا لَیْسَ لَهُ بِحَقٍّ وَ إِنَّهُ کَانَ أَتْقَى لِلَّهِ مِنْ ذَلِکَ إِنَّهُ قَالَ أَدْعُوکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص

وقتی که زید برادر امام رضا را دستگیرش می کنند و حمل می شه به سمت مامون. که در بصره خروج کرده بوده و خونه های بنی العباس رو در بصره آتش زده بوده. مامون جرم این زید ابن موسی را به احترام داداشش که امام رضا باشه می بخشه. اون وقت یه منت گردن امام رضا می خواد بذاره.

اگه داداشت خروج کرد و این کارها رو انجام داد، خلاصه حواست باشه که قبلش زید ابن علی ابن حسین خروج کرد و کشته شد و اگر مکانت تو نزد من نبود می زدم دادشت رو می کشتم. کار کمی هم نکرده.

پس امام رضا علیه السلام به مامون می گن ای امیر المومنین تو داداش من زید رو با زید ابن علی مقایسه نکن. او از علمای آل محمد بود، زید ابن علی. او به خاطر خدا غضب و جهاد با دشمنان خدا کرد تا اینکه در راه خدا شهید شد. من از پدرم موسی ابن جعفر می گم که او از پدرش امام صادق شنید که می گفت خدا عموی من زید رو رحمت کنه. او دعوت به سمت رضایت محمد و آل محمد می کرد. اگرم پیروز می شد به اونچه که دعوت کرده بود وفا می کرد. آدمی بود که حکومت رو می داد دست ما. اتفاقا در خروجش با من مشورت کرد. منم بهش گفتم عمو جان اگر شما راضی به این هستی که مقتول و مصلوب در محله کناسه کوفه باشی به خودت ربط داره، مختاری. وقتی که پشت کرد و رفت امام صادق فرمودند وای به کسی که صدای او را بشنود و جوابش را ندهد.

مامون گفت (اینا خیلیش در متن وسائل الشیعه نیامده ها) یا ابالحسن آیا نیومده اون چیزی که اومده؟ در مورد کسی که ادعای امامت بکند بغیر از حقش. نصی چیزی نیومده؟ می خواد بگه نصی اومده. داره تعریز می زنه به امام که مگه حرفایی نیومده درباره کسی که ادعای امامت بکنه، این جور و اون جور. پس اونها چی؟ طلبه بوده ها مامون.

امام رضا فرمود زید ابن علی ادعای چیزی که حق نبود نکرده و او اتقی از این مطلبه که بخواد ادعای امامت بکنه. او حرفش این بود که ادعوکم الی الرضا من آل محمد. اون حرفایی که اومده مال کسی است که بگه خدا تنصیص کرده او را و مشخصش کرده. یعنی بیاد ادعا کنه که خدا من رو تنصیص کرده. اون موقع بیاد ادعای غیر دینی کنه. والله زید از زمره مخاطبان آیه فجاهدو لله هو اجتباکم

این روایت انگار تمام مناقشاتی رو که ممکنه کسی به ذهنش برسه درباره خروج بالسیف قبل خروج القائم همه توش هست. از لحاظ روایت درسته که خیلی قوی نیست. البته آدم ضایع نداره ها. ولی مجهول اند همه شون. و در کتب رجالی اسمی ازشون نیومده و معلوم نیست کی اند. این یه مبناست که برخی می گن ما مجهول رو قبول نمی کنیم.

البته همین که شیخ صدوق داره نقل می کنه و خود این مضمون رو قبول کرده این خودش باید فکر کرد که چجوری از این کانال خاص و مجهول داره نقل می کنه. جالبه که یه دونه شون هم شناخته شده هم نیستند. متنش قدر و واقعا قابل اعتماد است البته.

منظور همین هست که آیا اینکه قیام های قبل از قیام قائم به درد نمی خوره یعنی اینکه کسی کلا قیام نکنه و حکومت طواغیت توی کار باشه؟ منظور اینه؟ ما می گیم نه، این نیست. حکومت دینی یعنی تشکیل ندید اصلا؟

فرق است بین حرکت های تروریستی و کاری که امام کرد. برخی حرکت شون صرفا اینه که یه جایی رو بترکونن. ولی برخی اینها براشون مقدمه ات و می خوان حاکم شن. چه زید ابن علی چه دیگران قیام هایی بوده که نمی خواستند فقط حکومت رو اذیت کنند. می خواستن حکومت بگیرند. بدهند دست امام معصوم. می خواستند حکومت بگیرند نه صرفا خروج.

۱۹۹۷۵- مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ السَّیَّارِیِّ عَنْ رَجُلٍ قَالَ ذُکِرَ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ خَرَجَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَا أَزَالُ أَنَا وَ شِیعَتِی بِخَیْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِیُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ الْخَارِجِیَّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَیَّ نَفَقَةُ عِیَالِهِ

پیش اما صادق وقتی ذکر کسی که خروج بکند از آل محمد حضرت فرمودند همواره من و شیعیانم آسوده ایم مادامی که اون خارجی از آل محمد خارج شود. من دوست دارم که او خارج بشه، بعدش هزینه اون کسی که خارج بشه گردن من. نه اینکه هزینه خانواده شو می دم. یعنی اون با من.

یک بار هم حضرت آقا سر یه صحبت شون این عبارت رو به کار بردند. و علی نفقه عیاله. گفتند یک کسی آمده بود از خارج می گفتش که باید حوزه های این جوری و اون جوری تاسیس بشه. ایشون گفتند تو برو تاسیس کن و علی نفقه عیاله. ایشون هم رفت و چهار تا پوستر این ور و اون ور تاسیس کرد و هیچ کاری هم نکرد. آدم اگه این و لوددت .. که می گن من دوست دارم اون خروج بکنه و من پولشو بدم بنده به نظرم می رسه که این ذیل روایت صدر روایت رو توضیح می ده. حالا اون خارجی یا منظور همون منجی است یا اینکه بله بله…

۱۹۹۷۶- الْحَسَنَ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیُّ فِی مَجَالِسِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعُبَیْدِیِّ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ مَا کَانَ عَبْدٌ لِیَحْبِسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ

هیچ بنده ای خودش رو وقف نمی کنه و حبس نفس نمی کنه. خودش رو وقف خدا کنه الا اینکه خدا او را وارد بهشت می کنه. حالا چه ربطی داره که این رو ذیل این باب آوردن از خود شیخ بپرسید.

۱۹۹۷۷- وَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیِ[۲]‏ عَنْ حَیْدَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ نُعَیْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْکَشِّیِّ عَنْ حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ بُکَیْرٍ کَانَ یَرْوِی حَدِیثاً وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ أَعْرِضَهُ عَلَیْکَ

به امام رضا می گه عبد الله بن بکیر چیزی گفته از شما که من دوست دارم به شما عرضه کنم ببینم درسته یا نه. این کار رو می کردند.

فَقَالَ مَا ذَلِکَ الْحَدِیثُ قُلْتُ قَالَ ابْنُ بُکَیْرٍ حَدَّثَنِی عُبَیْدُ بْنُ زُرَارَةَ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَیَّامَ خَرَجَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ

گفت این حدیثه چیه؟ ابن بکیر به من گفتش که عبید ابن زراره این جوری به من گفت. گفت من پیش امام صادق بودم. در ایامی که محمد بن عبد الله محض (محمد نفس زکیه) که نتیجه امام حسن است. پسر امام حسین دختر امام حسن رو می گیره و بالعکس. ضربدری ازدواج می کنند و از اونجا به بعد همه سید طباطبایی می شن. کسانی که از حسن مثنی می رسن سیدهای طباطبایی اند. سیدهای پدر و مادر سید منظور اند نه لغت طباطبایی. که هم فرزند امام حسن اند و هم امام حسین.

إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ قَدْ خَرَجَ فَمَا تَقُولُ فِی الْخُرُوجِ مَعَهُ فَقَالَ اسْکُنُوا مَا سَکَنَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُکَیْرٍ فَإِنْ کَانَ الْأَمْرُ هَکَذَا أَوْ لَمْ یَکُنْ خُرُوجٌ مَا سَکَنَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ فَمَا مِنْ قَائِمٍ وَ مَا مِنْ خُرُوجٍ

ما پیش اما صادق بودیم ایامی که این محمد نفس زکیه و محمد بن عبد الله بوده و خیلی هم خوشگل بوده و پیغمبر هم محمد بن عبد الله بوده و طبق یک روایتی که می گفتند که قائم ما هم اسم منه و پدرش هم هم اسم منه. می گفتند همین اینه. روایتش رو ما نداریم ها الان.

اونجا نشسته بودیم که یکی اومد تو. گفت محمد خارج شده در باره خروج با او چه می گید. گفت: مادامی که آسمان و زمین ساکنه شما هم ساکن بمونید. عبد الله بن بکیر گفته: اگر امر این جوری باشه و خروجی نباشه اصلا تا اون موقع که آسمان و زمین ساکنه، پس این جوری هیچ قائمی نیست و خروجی هم نیست.

فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع صَدَقَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ لَیْسَ الْأَمْرُ عَلَى مَا تَأَوَّلَهُ ابْنُ بُکَیْرٍ إِنَّمَا عَنَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اسْکُنُوا مَا سَکَنَتِ السَّمَاءُ مِنَ النِّدَاءِ وَ الْأَرْضُ مِنَ الْخَسْفِ بِالْجَیْشِ

امام رضا علیه السلام می گن: امام درست گفتند. و امر اون تعبیری نیست که ابن بکیر کرده. حضرت قصدش این بود که ساکن بمونید تا اون ندای آسمانی بیاد و زمین از اون جریانی که لشگر رو می بلعه.

یعنی اشاره دارند به اون دو نشانه.

اینه که بعضی ها نون بی سوادی مردم رو می خورند. مردم هم که ندیدند روایات رو. چهار تا برش از این ور و اون ور در می آرن. که ظاهرا ما روایت داریم در قبال زیر لوای طاغوت رفتن! گویا مستحبه! گویا واجبه! وظیفه ست!!

وَ رَوَاهُ الشَّیْخُ فِی الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِهَذَا السَّنَدِ وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِی عُیُونِ الْأَخْبَارِ وَ فِی مَعَانِی الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الرَّیَّانِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع نَحْوَهُ

۱۹۹۷۸- مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الرَّضِیُّ الْمُوسَوِیُّ فِی نَهْجِ الْبَلَاغَةِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ قَالَ فِی خُطْبَةٍ لَهُ الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ

وَ لَا تُحَرِّکُوا بِأَیْدِیکُمْ وَ سُیُوفِکُمْ فِی هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ وَ لَاتَسْتَعْجِلُوا[۳] بِمَا لَمْ یَعْجَلِ اللَّهُ لَکُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ بِسَیْفِهِ فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا

خلاصه زمین رو بچسب. شمشیرها و دست هاتون رو در هوای زبان هاتون حرکت ندید. و عجله نکنید به اون چیزی که خدا براتون تعجیل نکرده. کسی که از شما بر رختخوابش بمیره و معرفت داشته باشه مات شهیدا. مستوجب می شه ثواب اون چیزی که نیت کرده از عمل صالحش. و این نیت، قائم مقام شمشیر بیرون کشیدنش می شه. این روایت می گه هر موقع وقتش نبود نکنید.

۱۹۹۷۹- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِی کِتَابِهِ الْغَیْبَةِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرِّکْ یَداً وَ لَا رِجْلًا حَتَّى تَرَى عَلَامَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ وَ مَا أَرَاکَ تُدْرِکُهَا اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ وَ مُنَادٍ یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ وَ یَجِیئُکُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِیَةِ دِمَشْقَ الْحَدِیثَ

وَ فِیهِ عَلَامَاتٌ کَثِیرَةٌ لِخُرُوجِ الْمَهْدِیِّ ع

.. تا اینکه علاماتی رو ببینی که برات می گم. من نمی بینم که تو درکش کنی و ببینی. نسبت به پدیده ظهور بی انگیره اش می کنن خلاصه(!) اونها ایناست: اختلاف بنی فلان که احتمالا بنی العباس بودن، منادی که از آسمان ندا می ده، صوتی که از ناحیه دمشق میاد.

یه سری علامات زیادی رو در همین روایت در اصلش در کتاب غیبت شیخ طوسی گفته می شه.

۱۹۹۸۰- إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الثَّقَفِیُّ فِی کِتَابِ الْغَارَاتِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمَنْصُورِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِمْرَانَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی لَیْلَى عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی لَیْلَى عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ قَالَ خَطَبَ عَلِیٌّ ع بِالنَّهْرَوَانِ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حَدِّثْنَا عَنِ الْفِتَنِ فَقَالَ إِنَّ الْفِتْنَةَ إِذَا أَقْبَلَتْ شُبِّهَتْ ثُمَّ ذَکَرَ الْفِتَنَ بَعْدَهُ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا نَصْنَعُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ قَالَ انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنِ اسْتَصْرَخُوکُمْ فَانْصُرُوهُمْ تُؤْجَرُوا وَ لَا تَسْتَبِقُوهُمْ فَتَصْرَعَکُمُ الْبَلِیَّةُ ثُمَّ ذَکَرَ حُصُولَ الْفَرَجِ بِخُرُوجِ صَاحِبِ الْأَمْرِ ع

أَقُولُ تَقَدَّمَ مَا یَدُلُّ عَلَى ذَلِکَ[۴]

این در نهج البلاغه نیامده و بسیار چیز جالبیه. یه نفر توی نهروان بلند می شه و می گه که از فتنه ها برای ما بگید. می گن: فتنه وقتی که رو می کنه مشتبه می شه. وقتی که پشت می کنه و می ره روش دیده می شه. بعدا یه سری فتنه های بعد خودشون رو می گن و … یه نفر می گه یا امیر المومنین ما در آخرالزمان چه کار کنیم.

لبد فی المکان یعنی در مقامی اقامت کردند. یعنی اگر نشستند تو هم بشین سرجات. اگر فریادرس طلبیدن. نصرت کنید و اجر می دهند. و سبقت نگیرید ازشون که این بلیه تو رو زمین می زنه.

شما ممکنه در سنسن مختلف باشید و پیراهن های مختلف بپوشید و ریش بگذارید و نگذارید ولی همه اینها شمایید. مهم این است که این عناصر شناسایی بشود و یه عنصری خارج از زمان و مکان بمونه. شما تو ۱۹ سالگی یه جرمی مرتکب می شید و توی ۹۰ سالگی می گیرنش. لذا باید این بابی که خوندیم خوب فهمیده بشه و منظورها در بیاد.

برای آنکه تنوعی هم بشه و به بعضی ها بچسبه باب بعدیش رو هم می خونیم.

۱۴- بَابُ اسْتِحْبَابِ مُتَارَکَةِ التُرْکِ وَ الْحَبَشَةِ مَا دَامَ یُمْکِنُ التَّرْکُ

۱۹۹۸۱- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْعِلَلِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ تَارِکُوا التُّرْکَ مَا تَرَکُوکُمْ فَإِنَّ کَلَبَهُمْ شَدِیدٌ وَ کَلَبَهُمْ خَسِیسٌ

مادامی که ترک ها به شما کار ندارند بهشون کاری نداشته باشید. اینها در جنگ و اینها تندخویی شون خیلی زیاده. و خیلی خسیسه و فرومایه ست.

روایات مال اقوام مختلف گاهی در خود روایت درایت اون روایت نشون می ده که اینها قضیه فی واقعه هست. و مال همون موقع هست. یه جا از قم مثلا اینقدر تعریف کرده اند و گفته اند که مستراح المومنین است. ولی یه جایی هم خیلی بد گفته اند و اون وقت اینها قابل جمع نیست. درباره فارس، اصفهان هم چیرهایی داریم. باید ببینیم اون موقع چه واقعه ای چه چیزی بوده است.

می خواستم اتفاقا همین ها رو دقت کنیم.

۱۹۹۸۲- الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیُّ فِی الْمَجَالِسِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الطَّیِّبِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ التَّمَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْأَنْبَارِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْعَنَزِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِی وَائِلٍ وَ زَیْدِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَارِکُوا التُّرْکَ مَا تَرَکُوکُمْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَسْلُبُ أُمَّتِی مُلْکَهَا وَ مَا خَوَّلَهَا اللَّهُ لَبَنُو قَنْطُورَ بْنِ کِرْکِرَ وَ هُمُ التُّرْکُ

اولین کسی که از امت من ملک او را سلب می کند و آنچه که خدا از روی بزرگواری به آنها داده این طایفه بنی قنطور بن کرکر اند که اینها هم ترک اند.

۱۹۹۸۳- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ تَارِکُوا الْحَبَشَةَ مَا تَرَکُوکُمْ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا یَسْتَخْرِجُ کَنْزَ الْکَعْبَةِ إِلَّا ذُو شَرِیعَتَیْنِ

به او که جانم در دست اوست، این گنج کعبه را کسی در نمی آرد، کعبه را تخریب می کنند و می زنند یک گنجی را از توی کعبه درمیاورند. این که چیه من گشتم و توضیحش رو پیدا نکردم. اینها کسانی نیستند الا ذو شریعتین. کسانی که دو تا دین دارند. خیلی روایات محدودی دارد و کسی هم توضیحی نداده و بحار که معمولا توضیحات خوبی می دهد علامه مجلسی چیزی نیاورده است.


[۱] وسائل‏الشیعة ج : ۱۵ ص : ۵۴

[۲] وسائل‏الشیعة ج : ۱۵ ص : ۵۵

[۳] وسائل‏الشیعة ج : ۱۵ ص : ۵۶

[۴] وسائل‏الشیعة ج : ۱۵ ص : ۵۷