علم آب حیات و آزمایشگاه وجودی

مجموعه موانع رشد از حاج آقا پناهیان

در هیئت شهدای گمنام

سه شنبه، 25 خرداد 1395

61 دقیقه

آگاهی میدان آزمایش انسان هاست و میزانی می شود برای امتحان.

ما وقتی خود را معرض علوم وحیانی و آگاهی دین و فرامین الهی قرار می دهیم در واقع خود را سنجش می کنیم و نه آن علم را بسنجیم که آیا درست است یا غلط. ما نمی خواهیم بدانیم که خداوند درست گفته یا غلط. بلکه می خواهیم بدانیم که آیا خودمان درست هستیم یا نه. اگر یک آگاهی به ما داده شد ولی متأثر نشدیم یعنی درون ما به هم ریخته است. لذا آگاهی نقش محاسبه گر دارد. برخی می گویند از آگاهی کم استفاده کنید و بفهمید که این آگاهی چه تأثیری در شما دارد. از همین جهت هم هست که قرآن را به چهارده قسمت تقسیم می کنند و اجازه می دهند واکنش خود را در قبال آن آگاهی ها می سنجند.

برخی اخبار نباء عظیم هستند و با شنیدن آنها باید حالمان بد شود و اگر بد نشد یعنی حال ما متعادل نیست. علم و آگاهی از این جهت که تکان دهنده و علامت صفای دل است باید مورد توجه قرار گیرد. علم همیشه اینگونه نیست که یاد بگیرد و معقتد به آن شوید و بعد هم آماده عمل شوید، بلکه در مسیر رشد باید به این صورت برخورد شود که بعد از آگاه شدن عکس العمل فرد مورد بررسی واقع می شود. در روایت داریم که علم احیا کننده ی نفس است. اگر خیلی از مسیر رشد دور باشیم آگاهی در ما تغییری ایجاد نمی کند. علم آب حیات است.

این مطالب باعث می شود که برای علم ابهت و ارزش قائل شویم. علم ارزش های بسیار زیادی دارد. تواضع یکی از آثار علم است که به معنای سلب تکبر است. وقتی آگاهی به انسان داده می شود گویا روح او از قفس آزاد می شود، همان گونه که اکسیژن و نور به گیاه می رسد و رشد می کند. علم زنده شدن افراد را به دنبال دارد.

برخورد رایج با علم این گونه که است که علم آغاز حرکت و معتقد شدن و عمل کردن است و ان شا الله که به عمل منتهی می گردد. ولی برخورد دیگری با علم وجود دارد. انسان فطرتاً در وجود خود ارزش ها و خزائنی را دارد که علم حرکت دهنده ی تمام دارای وجودی اوست و علم تلنگری است برای شکوفا شدن تمام دارایی های او. علم آغاز علاقه مند شدن نیست بلکه نشان دهنده ی علاقه های اوست. تا مطلبی را می شوند می گوید: آهان ...! من بی قرار همین مطلب بودم. علم برای آنها پاسخ شدید آنهاست. علم برای آدم ها باصفا حل کننده ی مسائل است و نه ایجاد کننده مسائل. این علم همان علمی است که در مسیر رشد انسان را بالا می برد و جهل از آن مانع مسیر رشد است.

إِنَّ الزَّرْعَ لَا يَصْلُحُ‏ إِلَّا بِالْمَاءِ وَ التُّرَابِ كَذَلِكَ الْإِيمَانُ‏ لَا يَصْلُحُ إِلَّا بِالْعِلْمِ‏ وَ الْعَمَلِ (تحف العقول، النص، ص: ۵۱۲)

همان گونه زراعت و کشاورزی جز با آب و خاک حاصل نمی شود، ایمان هم رشد پیدا نمی کند مگر با علم.

برخی وقتی از بدی ها آگاهی می شوند از آنها متنفر می شوند ولی برخی هم هستند که وقتی از آنها آگاه شدند خواهان آنها می شوند. کسانی که در مسیر رشد هستند از هر آگاهی در مسیر خود استفاده می کنند و وقتی به زندگی مردم غربی نگاه می کنند برای آنها غصه می خورد و نه اینکه مجذوب آنها شوند.

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا (اسراء، ۸۳)

خبر از مرگ برای همه عبرت گرفتن به دنبال ندارد بلکه برخی هم هستند که با یادآوری مرگ، نسبت به دنیا حریص تر می شوند. از این جهت است که آگاهی پیدا کردن برای همه موجب رشد نمی شود بلکه موجب افزون شدن کفرشان هم می شوند.

امروزه آگاهی ها فراوان شده است و آدم با صفا از هر آگاهی استفاده می کند و رشد می کند ولی آدم ها بی مزه مطلع شدن از هر آگاهی آنها را به جهنم نزدیک تر می کند.

هر آگاهی یک آزمایش است. آگاهی از جانب خدا بیداری فطرت ماست و امتحان درونیات ماست. تا زمانی که انسان در مورد خود ظلم نکرده باشد هر آگاهی که کسب کند از تمام آنها عبرت می گیرد و مؤمن در هر نگاهش درس است. البته، مؤمن خود را از شنیدن حرف مفت نگه می دارد. همچنین خداوند در نهایت حرف خوب را به گوش مؤمنان می رساند. در روایات داریم که نیاز نیست که در حساس ترین مسائل نزاع و بحث کنیم چون شاید استدلالاً تسلیم شود ولی قلب او خاشع نشده است و روزی این حرف از وجود او خارج می شود. اگر او لیاقت آن حرف را داشته باشد همان ابتدا که به او گفتید او قبول می کرد و نیازی به اجبار و اصرار نداشت.

فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ (غاشیه، ۲۱ ) یعنی ای پیامبر تو چیز جدیدی به انسان نمی دهی بلکه او همه را می داند و فقط تو متذکر او هستی. تعلیم هم زیر مجموعه ی تذکر است.

انسان باید خودش را به آزمایشگاه ببرد و خود را بپرسد «که چه طور هستی؟»

هر آگاهی که به شما می رسد با چشم امتحان به آن نگاه کنید. آگاهی های خوب به گونه ای ما را به امتحان وارد می کنند و آگاهی های بد هم به شکل دیگر.

برخی خیلی کنجکاوی های بی خود می کنند و عمر خود را در جمع آوری آگاهی های غیر مفید تلف می کنند.

ما باید فرهنگ علم آموزی را در جامعه ی خود تغییر دهیم.

كَمْ مِنْ عَالِمٍ فَاجِرٍ وَ عَابِدٍ جَاهِلٍ فَاتَّقُوا الْفَاجِرَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ‏ مِنَ‏ الْمُتَعَبِّدِين‏ (غرر الحكم و درر الكلم، ص: ۵۱۵)

کسی که اهل علم باشد ولی فاسد، بسیار مضر هستند و چنین پدیده هایی در آخر الزمان بیشتر می شوند. همچنین آدم های مسجدی و بسیجی و مذهبی در اثر جهلشان می توانند ضربه های سنگینی وارد کننده در صورتی که کل استکبار جهانی در مقابل آن ناخن کوچکی هم نیستند.

این که جهل مانع رشد است در مقطع تاریخ و اندازه های اجتماعی و در حیطه ی آخر الزمان بسیار مهم است. ولیجه که در قرآن آمده است یعنی کسی که اطمینان فکری می دهند. در آخر زمان این ولایج کم می شوند به قدر حرف ناشایست ایجاد می شوند که نمی توان به راحتی تشخیص داد که چه حرفی درست است. هیچ چیزی مانند علمی که خود فرد به آن برسد نمی تواند به او اطمینان دهد. خود فرد باید بفهمد که چه حرفی حق است.

برخی خیال می کنند که اگر یک عارف کاملی در دسترس مستقیم ما باشد و همه ی حرف ها را از او می گرفتیم و هر لحظه در خدمت او بودیم می توانستیم خیلی عالی رشد کنیم! خیر اینگونه نیست اگر اینگونه بود که عالم مادرزاد بودیم که هیچ سختی در کسب علم هم نداشته باشیم.

خدایا ما را اهل علم قرار بده!

در اثر علم ما را متوجه قرار بده!

نفس ما را احیا کن!

خدایا به ما رشد عنایت بفرما!

در هیچ مرحله از رشد ما را متوقف نفرما!

هر آگاهی که دوست داری و لازم ماست هر لحظه به ما عنایت فرما!

ما را متوجه آگاهی ها بفرما!

آگاهی های پر خطر و نابجا را مانع رشد ما قرار نده!