فلسفه کسب علم

مجموعه موانع رشد از حاج آقا پناهیان

در هیئت شهدای گمنام

دوشنبه، 24 خرداد 1395

48 دقیقه

وقتی از بالا نگاه می کنیم به فلسفه ی علم و جهل می رسیم. چرا چنان طراحی ای صورت گرفته که انسان نیازمند علم و پرهیز از جهل است. اولین مانعی که در مسیر رشد وجود دارد جهل است، که باید زدوده شود. زنبور عسل جهل ندارد و نیازمند آموزش هم نیست. حیوانات برای بیماری های خود نیاز به طبیب ندارند بلکه از روی قطب نمای وجود خود می توانند بیماری ها و نیازهای خود را بدون خطا و اشتباه برطرف کنند. آیا انسان نمی توانست به گونه ای باشد که نیازمند تعلیم نداشته باشد و در ابتدا همه ی علوم و آگاهی را داشته باشد. از نظر فیزیولوژی ذهن ما قابلیت جایگیری بسیاری از علوم را دارد. فلسفه ی علم و پرهیز از جهل این است که انسان مکلف به تکلیف هایی باشد که آن تکلیف ها تکبر از وجود انسان زدوه می گردد. تکبر رذیله ای که در روایات امّ الرذایل نامیده می شود. تکبر حتی می تواند انسان را به دنبال مشغول و آلوده کند. ابلیس هم با تکبر بدبخت شد. ولایت هم به معنای تکبر نداشتن و تواضع در مقابل ولی است. در عبادات نماز محور است و در نماز هم الله اکبر محور است. یعنی محور عبادات کبریایی محور است.

ساختار وجود انسان اینگونه است که مواد بدبویی را ایجاد می کند و حضرت امیرالمؤنین از این مسئله استفاده می کنند و می فرمایند چنین موجودی که غذا را به مواد بدبدویی تبدیل می کند، چرا باید تکبری داشته باشد. برای از بین بردن تکبر برای ما بسیاری از مقدرات و سنن الهی قرار داده شده است.

ما باید وسعت وجودی پیدا کنیم تا لایق لقاء الله داشته باشیم. این وسعت یعنی بزرگ شدن، پس میل اصلی برای انسان میل به بزرگ شدن است. یک چیزی که علاقه ی پایه ای است که کسی به راحتی متوجه آن نیست علاقه به بزرگ شدن است، چون می خواهد لایق دیدار خدای بزرگ شود.

الله اکبر مانند دیگر اسماء الهی نیست مانند غفار و رحمان و رحیم که انسان با گفتن آن گریه کند و یا از اسماء عذاب نیست که انسان خوف داشته باشد. بشر وقتی عجله کند که بزرگ شود متکبر می شود و همچنین وقتی خود را بیهوده بزرگ بپندارد متکبر شده است

کسی که به سراغ علم می رود بیشتر از کاربرد علم باید به جهل خود توجه داشته باشد که او جاهل آفریده شده است که در حین کسب علم تواضع داشته باشد. سجده برای تواضع است. برخی سجده می کنند ولی حواسشان به فایده ی سجده نیست.

از فایده های علم، پی برد به جهل خود است، گویا این اثر وضعی علم از فایده ی علم بالاتر است. برخی هستند که از کسب علم متکبر می شوند یعنی علمی که قرار بود با کسب آن به تواضع برسند با آن علم دچار تکبر می شوند. وقتی احساس می کنند که می دانند همین کافی است که دیگر علمی بر آنها افزوده نگردد. فایده ی علم گاهی از بین می رود همان گونه که شغلی برای فردی عادی می گردد شغلی مانند مرده شوری که برای مرده شور فرقی نمی کند که چه کسی را می شورد فقط شغل او عادت شده است که مرده را می شورد و مرگ برای او یادآوری نمی شود.

كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ‏ يَا طَالِبَ‏ الْعِلْمِ‏ إِنَّ الْعِلْمَ ذُو فَضَائِلَ كَثِيرَةٍ فَرَأْسُهُ التَّوَاضُعُ وَ عَيْنُهُ الْبَرَاءَةُ مِنَ الْحَسَدِ وَ أُذُنُهُ الْفَهْمُ وَ لِسَانُهُ الصِّدْقُ وَ حِفْظُهُ الْفَحْصُ وَ قَلْبُهُ حُسْنُ النِّيَّةِ وَ عَقْلُهُ مَعْرِفَةُ الْأَشْيَاءِ وَ الْأُمُورِ وَ يَدُهُ الرَّحْمَةُ وَ رِجْلُهُ زِيَارَةُ الْعُلَمَاءِ وَ هِمَّتُهُ السَّلَامَةُ وَ حِكْمَتُهُ الْوَرَعُ وَ مُسْتَقَرُّهُ النَّجَاةُ وَ قَائِدُهُ الْعَافِيَةُ وَ مَرْكَبُهُ الْوَفَاءُ وَ سِلَاحُهُ لِينُ الْكَلِمَةِ وَ سَيْفُهُ الرِّضَا وَ قَوْسُهُ الْمُدَارَاةُ وَ جَيْشُهُ مُحَاوَرَةُ الْعُلَمَاءِ وَ مَالُهُ الْأَدَبُ وَ ذَخِيرَتُهُ اجْتِنَابُ الذُّنُوبِ وَ زَادُهُ الْمَعْرُوفُ وَ مَاؤُهُ الْمُوَادَعَةُ وَ دَلِيلُهُ الْهُدَى- وَ رَفِيقُهُ مَحَبَّةُ الْأَخْيَارِ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص: ۴۸)

اشتباه برای رشد فرد است. یعنی اشتباه می کنیم تا رشد کنیم. برخی اشبتاه می کند ولی از اشتباه خود می گذرد و تولید جهل می کند و با توجیه آن اشتباه جهل خود را گسترش می کند.

مَنْ لَمْ‏ يَصْبِرْ عَلَى ذُلِّ التَّعَلُّمِ سَاعَةً بَقِيَ فِي ذُلِّ الْجَهْلِ‏ أَبَداً (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۱، ص: ۱۷۷)

أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ الْعِلْمُ‏ بِاللَّهِ وَ التَّوَاضُعُ لَهُ (تحف العقول، النص، ص: ۳۶۴)

برخی به گونه ای از علم غربی به قدری طرف داری می کنند و متحجرانه برخورد می کنند که آدم حالش از سواد به هم می خورد. کسی از غرب آمده بود و می گفت مسئله ی پلورالیزم برای کشور شما نیست بلکه در کشور ماست که برخی اختلافات مطرح است ولی در کشور شما مطرح نیست. در حالی که عده ای در دانشگاه ها این مسئله را مطرح می کردند و از آن پیروی می کردند.

خدا نکند که آدم به قطعه ای از آگاهی خود متکبر شود!

«يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (جمعه، ۲) حکمت کنار تعلیم کتاب این است که حکمت بتواند آثار سوء تعلیم کتاب را از بین ببرد. حکمت را در اثر اخلاص می دهند. حکمت یعنی تولید کننده ی علم از درون. پیامبران آمده اند حکمت بیاموزند.

در یک فیلم اروپایی نشان می دهد که دانشجویانی که به تعلیم علم می رفته اند بین دختر و پسر پرده ای کشیده اند. وقتی می خواهیم این بحث را اثبات کنیم عده ای متحجر داد و فریاد می کنند.