شوق به رشد (تزکیه)

مجموعه موانع رشد از حاج آقا پناهیان

در هیئت شهدای گمنام

چهارشنبه، 19 خرداد 1395

51 دقیقه

باید نگرش و همت خود را تغییر دهیم تا بتوانیم خوب بودن را آغاز کنیم. رسیدن به رشد این گونه نیست که مقدماتی داشته باشد که در آن مقدمات رشدی نباشد خیر از همان ابتدا رشد آغاز می شود. قرار گرفتن در مسیر رشد اینگونه نیست که به مقصدی برسد و بگوید که تمام شد و دیگر حرکتی ندارد خیر غایت انسان خداوند است و این غایت لایتناهی است و پایان ناپذیر است.

باید دائماً شوق خود را نسبت به رشد کردن افزایش دهیم و تنفر خود را نسبت به رشد نکردن زیاد کنیم.

رشد یعنی هدایت در مقابل گمراهی. در معنای رشد آمده است که هدایت صرف نیست بلکه استقامت در مسیر را رشد گویند. لذا اگر معنای رشد فقط مسیر راست باشد اما در کنار آن استقامت در آن مسیر راست را هم ذکر کرده اند.

رشد در فارسی که استفاده می شود همان رشد در عربی نیست که در آیت الکرسی می فرماید ...

کلمه ای دیگر در قرآن هم هست که مفهوم رشد و بالندگی و ... از طریق آن بهتر منتقل می گردد، آن کلمه تزکیه است. در آیه ی قرآن اینگونه است «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ» (آل عمران، ۱۶۴) تزکیه به چه معناست؟ معنای حقیقی تزکیه نمو و رشد سالم و خوب است. زکات هم با تزکیه هم ریشه است و به معنای چیزی که باعث رشد درست و حلال مال می شود. معمولاً تزکیه به معنای پاکی استفاده می شود ولی اصل معنای آن به نمو و زیادت اشاره دارد، در معاجم لغت آمده است «اصل یدل علی نماء و زیادة».

وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا(۷) فَأَلهْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَئهَا(۸) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا(۹) وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا (شمس، ۱۰)

نفس انسان در بهترین حالت آفریده شده است. خداوند او را به بهترین شکل رشد می دهد و بدبخت ترین کسی است که جلوی رشد خود را بگیرد و مانع از شکوفایی و نمو خود گردد. مال را که زکات می دهند گویا مال را حرص می کنند تا رشد کند. کسی آمد نزد حضرت و گفت آقا فقیرم حضرت به او فرمود صدقه بده. یعنی صدقه باعث افزایش روزی می گردد.

زکات العلم نشره یعنی نشر دادن علم باعث افزایش علم می گردد.

کار فرد مؤمنی که خود را در عمل صالح خود محدود کرده است و امور ثابتی را انجام می دهد، قبیح است چون او رشد خود را محدود به وضعیت موجود کرده است. او عمل صالح را هم ضایع کرده است. بعد از انقلاب هم ما به دنبال حزب اللهی شدن صرف افتادیم و فقط خواستیم که با انجام کارهایی در یک گروهی قرار بگیریم به نام حزب الله یعنی رشد خود را محدود به آن کردیم. در صورتی که رشد انتها ندارد و محدودیت ندارد. ما خیال می کنیم که قائل شدن به ولایت و همین یعنی نهایت رشد متصور برای یک فرد.

فصول بهارت و تابستان و پاییز و زمستان برای انسان ها هم رخ می دهد. درخت وقتی یک سال می گذرد و چهار فصل را می گذراند و به دور بعد می رود همان درخت نیست بلکه رشد پیدا کرده است. این مسأله در انسان هم مطرح است و او رشد پیدا می کند و هر روز او باید متفاوت با روز قبل باشد.

معنایی که برای تزکیه به عنوان پاکی در نظر گرفته می شود در حین رشد و نمو پیدا کردن حاصل می گردد. یعنی چیزی که به معنای واقعی رشد پیدا می کند باید پاک تر شود. ممکن هم هست کسی که نماز می خواند دچار عجب شود و رشد و پاکی برای او حاصل نشود. بعضی از بچه مذهبی ها پیش دیگران یک غروری دارند!

آدمی که اندوهی در دلش از رشد نیافتم نداشته باشد، کرم دل او را می زند و مشغول غیر می گردد و به رشد خود نمی پردازد. انسان را نمی توان در حالت ثابتی نگه داشت و در همان رشد خود نگه داشت بلکه کسی که بخواهد خود را در یک نقطه نگه دارد مانند غذایی که خراب می شود و می گندد او هم دیگر رشدی که ندارد که هیچ، تنزل می کند و دچار سم مهلک ابلیس لعین می گردد. خود ابلیس هم بعد از شش هزار سال عبادت در یک نقطه که توقف کرد و رشدی پیدا نکرد سقوط پیدا کرد.