مشکل فراگیر بین بچه مذهبی‌ها و انتقاد شدید امام صادق(ع)

مجموعه کار تشکیلاتی از حاج آقا پناهیان

چهارشنبه، 26 مهر 1396

5 دقیقه

یکی از مؤمنین می‌گوید که من مأموریتی را برای امام صادق(ع) انجام دادم برگشتم جوابش را خدمت ایشان بدهم، گزارشم را به آقا دادم، آقا فرمودند راستی شما با فلانی‌ها ارتباط‌تان چه‌جوری است؟ می‌گوید من گفتم آقا، ما آنها را زیاد تحویل نمی‌گیریم. آنها عقیدۀ‌شان مثل ما محکم نیست به امر امامت و اینها. حضرت فرمودند که ما اهل‌بیت فاصلۀ‌مان با شما زیادتر است یا شما با آنها؟ آن آقا می‌گوید که من گفتم خب معلوم است ما فاصلۀ‌مان با شما خیلی بیشتر است از فاصلۀ ما با آنها. بعد حضرت فرمودند که خب چطور ما شما را تحویل می‌گیریم بعد شما آنها را تحویل نمی‌گیرید؟ بعد حضرت ادامه دادند. فرمودند خدا فاصله‌اش با ما چقدر است نسبت به فاصلۀ ما با شما؟ خب دیگر آنجا بی‌نهایت است دیگر فاصله چون خدا که بی‌نهایت است دیگر ائمۀ هدی به هر کجا رسیده باشند منهای بی‌نهایت می‌شود یک بی‌نهایت باقی می‌ماند. درست است؟ می‌گوید که ما گفتیم که خب بله. بعد فرمود اگر خدا به ما اهل‌بیت نگاه نکند به‌خاطر فاصله، آن‌وقت ما اهل‌بیت چه‌کار کنیم؟ ما به شما نگاه نکنیم به خاطر این فاصله بعد شما به‌خاطر آن یک مقدار فاصله می‌خواهی نگاه نکنی به آن یکی گروه از مؤمنان؟ به مقایسۀ خودتان با دیگران و دیگران با خودتان نپردازید. می‌بینید در یکی از روایت‌ها اهل‌بیت اصلاً نهی می‌کنند. می‌فرمایند که: «ما أنتم وَالبَرائَة؟» یعنی چی شما هی بیزاری می‌جویید از همدیگر؟! برائت نه به معنای تولّی تبرّی ها! این برائت معنایش این است، مؤمنین، شیعیان، در خودشان، در جامعۀ دینی، هی از همدیگر بیزاری می‌جویند. آقا چرا اینجوری می‌کنی شما؟! ما به صورت تجربی می‌بینیم که نوعاً مذهبی‌ها دچار این آفت هستند. «ما أنتُم وَالبَرائَة یَبرَأُ بَعضُکُم مِن بَعض»؛ هی شما آن یکی‌ها را تحویل نمی‌گیرید و هی ازشان دوری می‌جویید. که یعنی چون آنها آدم‌های خوبی نیستند. بحث فاصله گرفتن است. بعد می‌فرماید: «إنَّ المؤمنین بَعضُهُم أفضَلُ مِن بَعض». خب طبیعی است مؤمنین بعضی‌هایشان بهتر از بقیه هستند. «بَعضُهُم أکثَرُ صَلاةً مِن بَعض»؛ بعضی‌ها نمازشان بهتر از بقیه است. «بَعضُهُم أنفَذُ بَصَراً مِن بَعض»؛ بعضی‌هایشان بصیرتشان بیشتر است از بقیه. «وَ هیَ الدَّرَجات»؛ خدا یک درجاتی بین مؤمنین قرار داده. تا یکی از تو فاصله داشت، نه اینها آدم نیستند. رفقا از مکائد ابلیس هم هست، از اوّلین آثار عُجب این است که آدم کسی را آدم حساب نکند. از اولین آثار بدِ خوب بودن. عُجب هم که می‌دانید آفت خوب بودن است، آفت عبادت است. اگر از این حسینیه رفتی بیرون اراذل و اوباش را دیدی آنها را بهتر از خودت آدم حساب کردی الحمدلله. الحمدلله خدا تو را از عُجب نگه داشته. مثلاً کِِی آدم اینجوری می‌شود؟ بگو. مثلاً می‌بینی یک جوانی در خیابان ترانه می‌خواند، بشکن می‌زند، بد رفتاری می‌کند. امّا شما دیروز خودت چهار تا قتل انجام دادی. ببخشید، عذرخواهی می‌کنم. چهار تا بی‌ناموسی انجام دادی. آمدی اینجا حسینیه، روضه هم خواندی، گریه هم کردی، حالا می‌روی بیرون. باز هم تواضع داری، می‌گویی این جوان یلّالی تلّالی این که از من بهتر است که، چهار تا آدم که نکشته که. آدامس می‌جود، آدم که نکشته. در آن صورت آدم عُجب ندارد. حالا می‌گویم عزیز دل من، خوشگل من، آدم خوب ترگل ورگل که هیچ قتلی هم نکردی، باز هم در همین شرایطت اگر از حسینیه رفتی بیرون خودت را آدم‌تر از دیگران ندان.