شرح خطبه حضرت زهرا(س)

مجموعه شرح نهج‌البلاغه امیرالمومنین از حاج آقا حسینی‌قمی

سه شنبه، 2 بهمن 1397

54 دقیقه

حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه بینندگان عزیز و شنوندگان رادیو قرآن و عزیزانی که بعدها از شبکه‌های دیگر برنامه را می‌بینند. امیدواریم که خداوند به همه ما توفیق عزاداری کامل در این ایام فاطمیه را بدهد.شریعتی: برنامه امروز ما رنگ و بوی حضرت زهرا(س) را دارد. بحث امروز شما را خواهیم شنید.حاج آقای حسینی قمی: بسم الله الرحمن الرحیم، «السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده، السلام علیک یا فاطمة الزهرا، يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكِ‏ قَبْلَ‏ انْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَةً وَ زَعَمْنا انَّا لَكِ اوْلِيآءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لَكلِّ ما اتانا ابُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اتانا بِهِ وَصِيُّهُ فَانَّا نَسْئَلُكِ انْ كُنَّا صَدَّقْناكِ الَّا الْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ انْفُسَنا بِانَّا قَد طَهُرْنا بِوَلايَتِكِ»می‌دانید نقشی که حضرت صدیقه طاهره(س) در دفاع از حریم امامت و ولایت در این مدت کوتاهی که بعد از پیامبر زنده بودند، داشتند یک نقش بی بدیلی بود. هیچکسی مثل صدیقه طاهره این روزها به میدان نیامد و نمی‌توانست به میدان بیاید. کلماتی که حضرت زهرا در آن خطبه نورانی دارند، هیچکسی مثل حضرت زهرا نمی‌توانست آنگونه سخن بگوید. دختر پیامبر بود و تنها یادگار پیامبر بود، همه شنیده بودند «فاطمة بضعة منی» پیامبر می‌فرمود: فاطمه پاره تن من است، این پاره تن تازه پدر بزرگوارشان از دنیا رفته، به مسجد آمدند و آن خطبه و فرازهای حساس و تند این خطبه را خواندند. فریادهایی که حضرت زد را هیچکس جز حضرت زهرا نمی‌توانست بگوید. حتی اگر خود امیرالمؤمنین در مسجد می‌آمد و آن خطبه را می‌خواند، قصد جان خود حضرت می‌کردند ولی به هرحال موقعیت خود بی بی موقعیت استثنایی بود. اولاً دختر پیامبر هست و یک زن است و در این تراز و شخصیت، مردم همه او را می‌شناسند. فقط باید زهرا باشد تا بتواند اینگونه سخن بگوید. از هر فرصتی حضرت استفاده کردند. زنان مهاجر و انصار عیادت بی بی آمدند، معمولاً در عیادت عده‌ای از زن‌ها وقتی عیادت بیمار می‌آیند، حال و احوالش را می‌پرسند. باید از دردها و آسیب‌های خودش بگوید ولی همه نقل کردند یک جمله بی بی از شکنجه‌ها و اذیت و آزار خودش مطلبی به میان نیاورده است. فقط آمده از امیرمؤمنان دفاع کرده است و یا فرصت‌های دیگری که فراوان هست. من از میان همه این مجموعه دفاع جانانه‌ی صدیقه طاهره از حریم امامت و ولایت، به یک مورد که اوج این دفاع است اشاره می‌کنم و آن خطبه نورانی حضرت فاطمه زهرا(س) است.در این ایام محور سخنان ما خطبه نورانی حضرت زهرا(س) باشد. غصه می‌خورم که در مجالس متأسفانه کمتر این خطبه مطرح می‌شود. در طول تاریخ دو برخورد متفاوت با این خطبه نورانی بود، یک برخورد، برخورد اهل‌بیت(ع) است که اصرار داشتند این خطبه نسل به نسل در میان مردم گفته شود. این جملهاز زید بن علی بن الحسین است. می‌گوید: «رأیت مشایخ آل ابی طالب» من دیدم بزرگان آل ابی طالب این خطبه نورانی را «یُعَلمّونه» به فرزندانشان تعلیم می‌دادند. اصرار داشتند این خطبه از پدرانشان روایت شود و به بچه‌هایشان یاد می‌دادند. الآن فکر نکنم کسی از فرزندان ما این خطبه را خوانده باشد و ترجمه‌اش را مطالعه کرده باشد. این برخورد اهل‌بیت و برخورد مخالف برخورد دشمنان اهل‌بیت بود که اصرار داشتند انکار کنند این خطبه برای فاطمه زهراست، اراده و مشیت الهی بر این تعلق گرفت که حفظ شود آن هم در قدیمی‌ترین منابعی که ما داریم، در منابع عامه و اهل سنت. اگر مردم مطالبه کنند در این چند شب، سخنران‌ها، ما اگر ببینیم عطشی در مردم دیده می‌شود خودمان را موظف می‌دانیم و این خطبه را محور سخنانمان قرار بدهیم.مطلب دوم اینکه اراده الهی این بود که این خطبه بماند. قدیمی‌ترین مصدر و مدرکی که این خطبه را نقل کرده برای یکی از علمای اهل سنت است. احمد بن ابی طاهر و وفاتش سال 280 است. یعنی بیش از 1150 سال، 1200 سال از وفات این آقا گذشته است. اسم کتاب «بلاغات النساء» است. یعنی این آقا اصرار نداشت که پیام‌های خطبه حضرت زهرا را حفظ کند، خواسته خطبه‌های بلیغ را بیان کند. زنان سخنوری که در تاریخ اسلام بودند، این زنان سخنور را معرفی کند و از هرکدام یک خطبه‌ای بیان کند. از جمله اینکه خطبه فاطمه زهرا(س) را با عنوان دومین خطبه کتابش ذکر می‌کند، جالب است خطبه زینب کبری(س) را سومین خطبه کتابش نقل می‌کند با این نگاه که این زنان سخنور تاریخی وجود داشتند ولی خداوند اراده کرده این خطبه در این قدیمی‌ترین منبع بماند. تا امروز شرح‌های فراوانی بر خطبه نورانی صدیقه طاهره نوشته شده است. حدود صد شرح خیلی خوب برای این خطبه نورانی نوشته شده است. اگر بخواهیم این خطبه را تقسیم بندی کنیم می‌شود به ده بخش تقسیم کرد. این خطبه به خطبه فدکیه معروف شده است، درست است بحث فدک در آن مطرح شده ولی فقط فدک نیست. بالاترین محور این خطبه همان دفاع از حریم امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) است. بخش اول، اهداف آفرینش. بخش دوم؛ اهداف رسالت پیامبر. بخش سوم؛ ویژگی‌های قرآن. بخش چهارم؛ فلسفه‌ی احکام، ما این هفته‌ها حکمت 252 را می‌خوانیم که امیرمؤمنان به فلسفه احکام اشاره کردند. بخش پنجم؛ تلاش‌های پیامبر است. بخش ششم؛ وضعیت مردم قبل از ظهور اسلام، بخش هفتم؛ مبارزات امیرالمؤمنان در رکاب پیامبر، بخش هشتم؛ ویژگی‌های فرصت طلبان بعد از وفات پیامبر، بخش نهم؛ حوادث بعد از پیامبر است که صدیقه طاهره تحلیل کردند. بخش دهم؛ فدک.نکته دیگر اینکه قبل از وارد شدن به خطبه، فضای نورانی خطبه خیلی مهم است. در چه فضایی صدیقه طاهره این خطبه را خوانده است. همه کسانی که آمدند گزارش این خطبه را بدهند، اینطور گزارش دادند. «محمد بن سلام، باسناده، عن فاطمة عليها السلام، أنه لما اعتزم أبو بكر على منعها فدك و العوالي. لاءت خمارها على رأسها [و اشتملت بجلبابها]، ثم أقبلت في لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذيولها ما تخرم من مشية رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله مشيتها حتى انتهت إلى أبي بكر، و هو في حشد من المهاجرين و الأنصار. فنيطت دونها و دون الناس ملاءة. [فجلست‏] ثم أنّت أنّة أجهش القوم لها بالبكاء [فارتجّ المجلس‏]» این فضا خیلی مهم است. اگر این فضا را خوب ترسیم نکنیم، عظمت خطبه حضرت زهرا(س) را درک نمی‌کنیم. به صدیقه طاهره خبر دادند که کارگزاران و مأموران شما را از باغ فدک بیرون کردند. این آیه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه‏» (اسراء/26) که نازل شد، پیامبر خدا فدک را به فاطمه زهرا(س) بخشیدند. دهها سند در منابع عامه و خاصه دارد. صدیقه طاهره راه افتادند برای دفاع از حق امیرالمؤمنین و خودشان به مسجد آمدند. «لاءت خمارها على رأسها [و اشتملت بجلبابها]» خمار مقنعه بزرگ است، «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ‏ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ» (نور/31) خمار مقنعه بزرگی است که تمام سر و گردن و قسمتی از سینه را می‌پوشاند. جلباب یک پوشش سراسری است. بعد از مقنعه چادر بر سر کردند و راه افتادند.خدا مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت کند. همیشه می‌فرمود: خدا را شاکر هستیم احکام بیان شده است. اینکه مردم چقدر عمل می‌کنند یا نه بحث دیگری است. اینطور نیست کسی بگوید: من نمی‌دانستم. این سخنرانی را ایشان قبل از انقلاب می‌فرمودند. می‌فرمود: احکام دین روشن است، کسی بخواهد عمل کند یا نه بحث دیگری است. بدانیم حجاب فاطمه زهرا چیست. بدانیم حجابی که از زن مسلمان انتظار دارند چیست. می‌گویند: اگر حجاب در قرآن بود ما عمل می‌کردیم! این عجیب است. شما آیات سوره احزاب و سوره نور را ندیدید؟ سیره اهل‌بیت را ندیدید؟ یکوقت کسی می‌گوید: دعا کنید ما نزدیک شویم، ما گرفتار هستیم. وقتی آمدند «ثم أقبلت في لمة من حفدتها و نساء قومها» زنان و خویشانشان و «حفده» زنان همفکر را می‌گویند. زنانی که همفکر فاطمه زهرا بودند با هم راه افتادند. «تطأ ذيولها» دیدید گاهی یک خانمی با اضطراب یک راهی را می‌رود و چادر زیر پایش قرار می‌گیرد، حضرت با اضطرابی بودند که گاهی چادر زیر پایشان قرار می‌گرفت.«ما تخرم من مشية رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله مشيتها» راه رفتن، راه رفتن پیامبر است. کتاب‌هایی به نام مسند داریم. مسند امیر مؤمنان، مسند امام حسن و امام حسین، یعنی تمام روایات و احوالات یک امام را در یک کتاب جمع کردند. مسند فاطمه زهرا هم داریم. قدیمی‌ترین مسند فاطمه زهرا چه مسندی است؟ برای ملا جلال الدین سیوطی است قریب چهارصد سال پیش که قرن نهم وفات کردند. در آن کتاب نوشته است که یکی از همسران پیامبر نقل کرده است، شبیه‌ترین زن به پیامبر فاطمه زهرا(س) بود. «حتى انتهت إلى أبي بكر و هو في حشد من المهاجرين و الأنصار» مهاجرین و انصار و دیگران بودند، به محض ورود فاطمه زهرا به مسجد، «فنيطت دونها و دون الناس ملاءة» همه می‌دانند حریم یک زن مسلمان، آن هم دختر پیامبر این است که باید یک پرده‌ای برایش بزنند که پشت پرده قرار بگیرد. به محض ورود حضرت به مسجد یک پرده زدند و حضرت پشت پرده نشستند. «فجلست‏ ثم أنّت أنّة أجهش القوم لها بالبكاء» اجهاش آن حالتی است که گاهی بچه‌های خردسال گریه می‌کنند و خودشان را به زمین پرتاب می‌کنند، با یک ناله فاطمه زهرا(س) مردم شیوه زدند و خودشان را به زمین می‌زدند. چرا مردم گریه کردند؟ یاد خاطرات پیامبر افتادند. دختر پیامبر است و در مسجدالنبی آمده است. چرا فاطمه زهرا ناله زده است؟ وقتی آمده این منظره را دیده، محراب و مسجد را دیده است، پدرجان بالای همین منبر بود هر روز می‌گفتی «فاطمة بضعة منی، رضی الله فی رضاء فاطمه» رضای خدا در رضایت فاطمه است. همین مسیر بود شش ماه در خانه من آمدی وقتی آیه تطهیر نازل شد، «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) این تمام خاطرات پیامبر یکباره زنده شد. بعد از تو ای پدر ز جنایات امتت از حق جز آرزوی شهادت نداشتمپیداست حال من ز نماز نشسته‌ام چون ایستاده حال عبادت نداشتمدشمن ز من دو بیّنه می‌خواست ولی کس جز علی برای شهادت نداشتملذا حضرت صبر کردند، روایت این است که آرام شدند جلسه آرام بگیرد و بعد سخنرانی را شروع کنند. تا خطبه را آغاز کرد،«ثم افتتحت الكلام بالحمد للّه و الثناء عليه بما هو أهله و الصلاة على نبيه محمد صلّى اللّه عليه و آله» ثناء پروردگار، تا نام پیامبر را بردند، اولین روزهای وفات پیامبر است، «فعلت أصوات الناس بالبكاء عند ذكر رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله» دوباره مردم گریه کردند و حضرت منتظر شدند تا جلسه آرام بگیرد. «أيها الناس اعلموا أني فاطمة و أبي محمد» خودشان را معرفی کردند. بدانید من فاطمه هستم و پدرم رسول الله است. «أقول عودا و بدء» سخن اول و آخر من یکی است. «لا أقول ما أقول غلطا» غلطی در سخنان من نیست. فاطمه زهرا مصداق آیه تطهیر است و معصومه است. «لا أفعل ما أفعل شططا» هیچ خطایی در سخن من وجود ندارد. لازمه مقام عصمت همین است. «لَقَدْ جاءَكُمْ‏ رَسُولٌ‏ مِنْ‏ أَنْفُسِكُمْ» پیامبری از جنس خود شما آمد. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ‏ ما عَنِتُّمْ‏» دلسوز شما بود. «حَرِيصٌ‏ عَلَيْكُمْ‏ بِالْمُؤْمِنِينَ‏ رَؤُفٌ‏ رَحِيمٌ» برای هدایت شما حرص می‌خورد،‏ «فإن تعرفوه تجدوه» اگر این پیامبر را خوب بشناسید، «تجدوه أبي دون آبائكم» تمام مدینه نه، تمام عالم را بگردید تنها کسی که می‌تواند بگوید: پیامبر پدر من است، من هستم. «و أخا ابن عمي دون رجالكم» برادر پسرعمویم علی(ع)، تنها کسی که عقد اخوت با پیامبر داشت، امیرمؤمنان بود. تنها کسی که امروز می‌تواند بگوید: من برادر پیامبر هستم، پسرعموی پیامبر هستم و عقد اخوت با پیامبر دارم امیرمؤمنان است. تنها کسی که می‌تواند بگوید: من دختر پیامبر هستم، فرزند پیامبر هستم، من هستم. من افتخار می‌کنم! «وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ مذقة الشارب و نهزة الطامع و قبسة العجلان و موطئ الأقدام تشربون الطَرق و تقتاتون الوِرق أذلة خاشعين‏ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ‏ من حَولكُم فأنقذكم الله برسوله ص بعد اللتَيّا و التي و بعد ما مني بهم‏الرجال‏ و ذؤبان العرب و [مردة أهل الكتاب‏] كلما حشوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا و نجم قرن‏ للضلال و فغرت فاغرة من المشركين قَذف بأخيه في لَهواتها فلا ينكفئ حتى يطأ صماخها بأخمصه و يخمد لهبها بحده، مكدودا في ذات الله قريبا من رسول الله سيدا في أولياء الله و أنتم في بلهنية... مجدا كادحا لا تأخذه في الحق لومة لائم‏» تمام این کلمات، زیبایی این کلات بیان فاطمه زهرا در عظمت امیرمؤمنان و معرفی شخصیت امیرمؤمنان است. فرمود: شما در پرتگاه آتش بودید، چه داشتید؟ نه موقعیت سیاسی داشتند و نه موقعیت اجتماعی و فرهنگی داشتید. نه غذا و آبی داشتید، هر لحظه نگران این بودید که دشمن به شما حمله کند. چون جنگ‌ها و دعواها زیاد بود. چه کسی شما را نجات داد؟ به وسیله پدرم، نجات پیدا کردید. گرفتار سه دسته دشمن شد. آدم‌های قوی و بی منطق مثل ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌ها، گرگ‌های گرسنه، «مردة أهل الكتاب‏» یهودیان و نصرانیانی که با پیامبر قرارداد بسته بودند ولی عهدشکنی کردند. خدا آتش آنها را خاموش کرد ولی به چه وسیله‌ای؟ وقتی مشرکین دهان باز می‌کردند برای خوردن مسلمان‌ها و لشگر اسلام، برادرش علی را در دهان دشمن می‌انداخت. کسی که می‌توانست دشمن را گلوگیر کند و به زمین بزند علی بن ابی طالب بود. علی برنمی‌گشت «حتى يطأ صماخها بأخمصه و يخمد لهبها بحده» کدام امیرمؤمنان؟ «مكدودا في ذات الله، مُجْتَهِداً فِي أَمْرِ اللَّهِ قَرِيباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ سَيِّداً فِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ مُشَمِّراً نَاصِحاً مُجِدّاً كَادِحاً» همیشه کمر همت را آماده بسته بود و تلاش فراوان داشت. «لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ» سرزنش سرزنش گنندگان در امیرالمؤمنین تأثیر نداشت. کجا بود که پیامبر باشد و امیرمؤمنان نباشد؟ در احد آسمانیان سکه به نامش زدند، «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» در احزاب همه فرار کردند و ترسیدند.عمر بن عبدود فریاد می‌زد: چه کسی است بیاید با من بجنگد؟ یکی از کسانی که بعدها در برابر امیرمؤمنان ایستاد، گفت: یا رسول الله، من این را می‌شناسم. یکوقت با کسی دعوایش شد دنبال سپر می‌گشت، سپر پیدا نکرد، یک بچه شتر دست گرفت به عنوان سپر. ولی امیرمؤمنان(ع) ایستاد. پیامبر فرمود: دشمن تو عمر بن عبدود است. گفت: یا رسول الله، من علی بن ابی طالب هستم. این خدمات امیرالمؤمنین است. شما آن روزها کجا بودید؟ÂÂÂ ÂÂÂ ÂÂÂ آن روزهایی که امیرمؤمنان از یک نبرد برمی‌گشت، گاهی نود جراحت بر بدن امیرمؤمنان بود. گاهی یک وسیله‌ای را از این طرف بدن وارد و از طرف دیگر بدن خارج می‌کردند. شما کجا بودید؟ «وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ وَادِعُونَ فَاكِهُونَ آمِنُونَ» شما زیر سایه‌ی امن زندگی می‌کردید. «تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ» منتظر خبر مرگ ما بودید. منظر حادثه برای ما بودید. «وَ تَتَوَكَّفُونَ الْأَخْبَارَ وَ تَنْكِصُونَ عِنْدَ النِّزَالِ وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتَالِ» شما از جنگ‌ها فرار می‌کردید. درسوره آل عمران یه 154 هست «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيم» قرآن می‌گوید: آنهایی که در احد فرار کردند، فریب شیطان را خوردند. به تفاسیر رجوع کنید، تفسیر فخررازی را بخوانید، ذیل آیه 154 سوره آل عمران می‌فرماید: چه کسانی فرار کردند؟ در احد شیطان فریب فرار داد. چه کسانی پیامبر را تنها گذاشتند؟ فاطمه کسی نیست که بی مدرک سخن بگوید.‏ این فاطمه‌ای که از مقام عصمت است می‌گوید. گذشته‌ها گذشت و سخن از امروز است. «فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دَارَ أَنْبِيَائِهِ وَ مَأْوَى أَصْفِيَائِهِ ظَهَرَ فِيكُمْ حَسَكَةُ النِّفَاقِ وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّينَ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْمُبْطِلِينَ فَخَطَر فِي عَرَصَاتِكُمْ وَ أَطْلَعَ الشَّيْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِكُمْ فَأَلْفَاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِيبِينَ وَ لِلْعِزَّةِ فِيهِ مُلَاحِظِينَ ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفَافاً وَ أَحْمَشَكُمْ فَأَلْفَاكُمْ غِضَاباً فَوَسَمْتُمْ غَيْرَ إِبِلِكُمْ وَ وَرَدْتُمْ غَيْرَ مَشْرَبِكُمْ هَذَا وَ الْعَهْدُ قَرِيبٌ وَ الْكَلْمُ رَحِيبٌ وَ الْجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِلْ وَ الرَّسُولُ لَمَّا يُقْبَرْ ابْتِدَاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ» فرمود: گذشته‌ها گذشت. امروز که پیامبر از دنیا رفت، چرا همه چیز عوض شد؟ خداوند پیامبرش را نزد انبیاء و اولیاء و اصفیاء برد. این گذشته است و این فرار از جنگ‌هاست. شما از جنگ‌ها فرار کردید. امیرمؤمنان همه جا بود و شما هیچ جا نبودید. «ظَهَرَ فِيكُمْ حَسَكَةُ النِّفَاقِ وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ» آنهایی که ساکت شده بودند و در اثر قدرت اسلام یک گوشه خزیده بودند، سر بیرون کردند؟ چرا ابوسفیان‌هایی که بخاطر قدرت اسلام ساکت شده بودند، امروز میدان‌دار شدند؟خدا رحمت کند علامه طباطبایی (ره)، سؤال مهمی را مطرح کرده است. می‌فرماید: قرآن کریم این همه سوره در مورد منافقون دارد. این همه آیات در مذمت منافقین دارد. علامه طباطبایی می‌فرماید: پیامبر از دنیا رفت، منافقین کجا رفتند؟ اینها مسجد ضرار در برابر پیامبر ساختند و این همه توطئه کردند و نقشه ریختند، چرا اثری از کارشکنی در برابر دستگاه نمی‌بینید. دیگر حضور منافقین را نمی‌بینید؟ امیرمؤمنان در خطبه 210 پاسخ داده است. امیرالمؤمنین می‌فرماید: منافقین نمردند ولی کاری نداشتند، آنچه خواستند به آن رسیده بودند.حضرت زهرا فرمود: چرا با مردن پیامبر همه چیز تغییر کرد؟ وقتی پیامبر از دنیا رفت، شیطان سرش را از سوراخ بیرون کرد و شما را صدا زد. همه به شیطان جواب دادید و لبیک گفتید. «اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفَافاً وَ أَحْمَشَكُمْ فَأَلْفَاكُمْ غِضَاباً فَوَسَمْتُمْ غَيْرَ إِبِلِكُمْ» آنجایی که نباید می‌رفتید، رفتید. حقی که برای شما نبود گرفتید. «وَ وَرَدْتُمْ غَيْرَ مَشْرَبِكُمْ» گلایه من این است «هَذَا وَ الْعَهْدُ قَرِيبٌ وَ الْكَلْمُ رَحِيبٌ وَ الْجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِلْ» جراحت ما از داغ پیامبر التیام پیدا نکرده بود. «وَ الرَّسُولُ لَمَّا يُقْبَرْ» پیامبر هنوز به خاک سپرده نشده بود. بهانه شما چه بود؟ «ابْتِدَاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ» گفتید اگر خلیفه تعیین نکنیمک و سقیفه بنی ساعده تشکیل ندهیم فتنه به پا می‌شود. «أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ» شما در فتنه خودتان نقش داشتید. از وفات پیامبر با غدیر چیزی حدود هفتاد روز گذشته است. شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. امروز صفحه 572 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه جن را تلاوت خواهیم کرد.«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، قُلْ‏ أُوحِيَ‏ إِلَيَ‏ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً «1» يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً «2» وَ أَنَّهُ تَعالى‏ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً «3» وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً «4» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً «5» وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «6» وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً «7» وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8» وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12» وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً «13» ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏، بگو: بر من وحى شده است كه گروهى از جن (به قرائت من) گوش دادند، پس گفتند: همانا ما قرآنى شگفت شنيديم. كه به سوى رشد هدايت مى‏كند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز احدى را شريك پروردگارمان قرار نمى‏دهيم. واينكه او، پروردگار عظيم متعالى ما، نه همسرى گرفته و نه فرزندى و اينكه سفيهان ما درباره خداوند سخنى ناحق مى‏گفتند. و ما گمان مى‏كرديم كه هرگز جن و انس بر خداوند دروغ نمى‏بندند. و مردانى از انسان به مردانى از جنّ پناه مى‏برند و به طغيان آنان افزودند و آنان پنداشتند چنانكه شما پنداشتيد كه خدا هرگز احدى را مبعوث نخواهد كرد. و ما به آسمان‏ها نزديك شويم، پس آنجا را پر از نگهبانان نيرومند و شهاب‏ها يافتيم. و اينكه ما قبلًا براى (استراق) سمع در مراكزى از آسمان مى‏نشستيم ولى اكنون هر كه بخواهد استماع كند، شهابى در كمين خود مى‏يابد. و اينكه ما نمى‏دانيم آيا براى كسانى كه در زمين هستند شرى اراده شده يا پروردگارشان برايشان خير و صلاحى اراده كرده است. و اينكه بعضى از ما افراد صالحى هستند و بعضى جز آن، در راههاى گوناگون هستند و اينكه ما مى‏دانيم كه هرگز نمى‏توانيم در زمين خدا را ناتوان سازيم و با فرار از سلطه او خارج شويم. و اينكه چون هدايت (قرآن) را شنيديم به آن ايمان آورديم، پس هر كس به پروردگارش ايمان آورد، نه از نقصان حقّى مى‏ترسد و نه از ستمى.شریعتی: چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند حضرت صدیقه طاهره هدیه کنیم که نگاه مادرانه‌شان را از ما دریغ نکنند. خطبه‌ی حضرت زهرا که حاج آقای حسینی در بخش اول مطرح کردند، شرح و اصل خطبه را می‌توانید در این کتابی که معرفی می‌کنم ببینید، با بیان و قلم آیت الله سید عزّ الدین حسینی زنجانی(ره) و بهره‌مند شوید. برای تهیه این کتاب به 20000303 پیامک بدهید، دوستان من شما را راهنمایی خواهند کرد.حاج آقای حسینی قمی: آیت الله سید عزّ الدین زنجانی بسیار مرد بزرگواری بودند و فقیه و مجتهد بودند. صاحب رساله بودند، حکیم بودند، سالهای آخر عمرشان را در مشهد زندگی می‌کردند و در این کتاب برای بیان زیبا و شرح زیبای خطبه حضرت زهرا تلاش کردند. در این شرح‌هایی که دیدم بهترین شرحی است که نوشته شده است.شریعتی: از مرحوم آیت الله بافقی برای ما بگویید.حاج آقای حسینی قمی: از ایشان هرچه بگوییم کم است. در حرم عبدالعظیم همایشی برای بزرگداشت مرحوم بافقی برگزار شد و آنجا مفصل صحبت کردم. این بزرگوار خیلی مأنوس با آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری بودند. کمک هزینه تحصیلی که مرحوم آیت الله العظمی حائری به طلبه‌ها می‌دادند توسط ایشان می‌دادند. گاهی وقتی اول ماه می‌رفتند کمک هزینه را دریافت کنند، مرحوم شیخ مؤسس حوزه می‌فرمود: ندارم. مرحوم آیت الله بافقی مستقیم به مسجد جمکران میرفتند و توسل به امام زمان می‌کردند و با همان توسل مشکل را برطرف می‌کردند. نکته مهم و قابل توجه این است که روز اول سال، تحویل سال در حرم حضرت معصومه(س) مثل همه جا مردم جمع می‌شدند. مرحوم آیت الله بافقی در مسجد بالای سر حرم مشغول دعای ندبه بودند. به ایشان خبر می‌دهند، چرا نشسته‌اید؟ رضاخان همسرش و عده‌ای از زن‌ها را برای تحویل سال به حرم فرستاده است. ولی زن رضاخان بدون حجاب به حرم آمده است. مرحوم آیت الله بافقی دعای ندبه را بست، سراغ همسر رضاخان می‌رود و سؤال می‌کند: شما مسلمان هستید یا کافر هستید؟ اگر کافر هستید برای چه وارد حرم شدید؟ اگر مسلمان هستی چرا با این هیأت آمدید؟ زن رضاخان ناراحت شد، شهربانی قم می‌رود و با رضاخان تماس می‌گیرد که کسی به من چنین برخوردی کرد. رضاخان از تهران به قم می‌آید و آیت الله بافقی را به قدری زیر ضربات چکمه خودش قرار می‌دهد که این مرد فقط فریاد یا صاحب الزمان می‌زند و بعد به حرم حضرت عبدالعظیم تبعید می‌کند. ایشان اواخر عمر سالیان سال در شهرری تبعید بودند. امام(ره) گاهی به شهرری می‌رفتند به زیارت حضرت عبدالعظیم(س) و هم دیدن مرحوم آیت الله بافقی. این مرد مبارز و مجاهد تا آخر عمر همانجا زندگی می‌کند و همانجا از دنیا می‌رود و جنازه‌اش را در قم می‌آورند پایین پای مرحوم آیت الله العظمی حائری دفن می‌کنند. دعای ندبه خواندن و انتظار امام زمان یکوقتی است که ما نشانه ارتباطی در عمل هم با امام زمان داشته باشیم، نهی از منکر و امر به معروف داشته باشیم، و الا همین که بگوییم: حضرت زهرا(س) چگونه وارد مسجد شد، این حجاب و عفاف و پاکی و پاکدامنی را به زبان خوش به جامعه خودمان منتقل کنیم. خدا را به حق صدیقه طاهره قسم می‌دهیم حوائج همه ملتمسین دعا را برآورده بخیر بگرداند. مریض‌ها لباس عافیت بپوشاند. رفع گرفتاری و پریشانی از همه ملتمسین دعا بفرماید. خدایا به حق صدیقه طاهره زیارت خانه خودت و مدینه الرسول، قبر گمشده صدیقه طاهره(س)، عتبات عالیات و مشهد الرضا را با معرفت و مکرر نصیب همه ما بفرما.شریعتی: نه مثل ساره‌ای و مریم نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی، شبیه خودت زهرا«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»