سلام میکنم به همه دوستان عزیز، بینندهها و شنوندههای نازنینمان، هرکسی در هر جایی هست انشاءالله خداوند متعال پشت و پناهش باشد. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه بینندگان عزیز و شنوندگان رادیو قرآن و عزیزانی که بعدها از شبکههای دیگر برنامه را میبینند. اول ماه جمادی هست انشاءالله عزیزان صدقه روز اول ماه یادشان نرود. هرکس میتواند در حد توان خودش صدقه بدهد، کسی که میتواند یک گوسفند قربانی کند با هزار تومان و پنج هزار تومان تمام نکند. با گرفتاریهایی که مردم دارند باید صدقات ما هم بیشتر باشد. اگر میگوییم مواد غذایی گران است، این گرفتاری برای فقرا هم هست. نماز اول وقت هم بسیار مهم است و خیلی کار سختی نیست. این روایت را از تهذیب شیخ طوسی خواندیم، «ارحموا امواتکم» امام صادق فرمود: شب اول قبر به مردههایتان رحم کنید. همه میگویند: برای میت نماز لیلة الدفن خوب است. نه! «ارحموا موتاکم بالصدقة» اگر نتوانستید صدقه بدهید، آنوقت نماز لیلة الدفن بخوانید. اول صدقه اگر نداشتید نماز بخوانید. امروز اول ماه جمادی الاولی هست و پنجم این ماه هم روز شنبه ولادت عقیله بنی هاشم، زینب کبری (س) است. این روز را پیشاپیش به همه تبریک میگوییم. سیزدهم ماه هم شهادت حضرت فاطمه زهرا، فاطمیه اول هست که سیام دی ماه است.
شریعتی: امروز هم خدمت حاج آقای حسینی هستیم و مهمان سفره با برکت نهجالبلاغه امیرمؤمنان علی(ع)، فلسفه احکام و حکمت آنها را حاج آقای حسینی برای ما میگویند. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای حسینی قمی: بسم الله الرحمن الرحیم، «فَرَضَ اللَّهُ الايمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ» تا اینجا را خوانده بودیم. «وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنَْماةً لِلْعَدَدِ» امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: خداوند صله رحم را واجب قرار داد. صله رحم واجب است و جزء مستحبات نیست. سر زدن به ارحام از کارهای واجب است. خداوند صله رحم را وسیلهی فزونی عدد قرار داده است. یعنی عمر انسانها زیاد و حیاتشان با برکت میشود. اگر قوم و طایفهای حواسشان به همدیگر بود قطعاً تلفات و حوادثشان کمتر میشود، روز بیماری به دادش رسید، روز غم و غصه به فریادش رسید و کمکش کرد، قطعاً این رفت و آمدها را رعایت کردن، موجب رشد و برکت مادی و معنوی میشود.
مرحوم علامه مجلسی در بحار یک بابی دارد به نام «باب صلة رحم» 110 حدیث ایشان نقل کرده است. مرحوم کلینی در کافی شریف هم سی حدیث نقل کرده است. امیرالمؤمنین در خطبه 23 نهجالبلاغه بیان زیبایی دارند. ابتدا خطبه23 را میخوانم و بعد 14 حدیث از 110 حدیث را نقل میکنم. امیرالمؤمنین در خطبه 23 میفرماید: «ایها الناس! انه لا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَ وَلَدٍ عَنْ عَشِيرَتِهِ» مردم بدانید! انسان ولو وضع مالیاش هم خوب باشد، از طایفه و عشیره و اقوام بی نیاز نمیشود. اینهایی که پولدار هستند، نگویند: ما ثروت داریم و با ثروتمان هر مشکلی در زندگی پیش آمد را برطرف میکنیم. ثروت همه مشکلات را برطرف نمیکند. «وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ» اینکه طایفه در یک روز سختی از ما دفاع کنند با دست و زبانشان، «وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حِيْطَةً» اینها از همه مردم حفاظتشان نسبت به خویشاوندشان بیشتر هست. «مَنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ» ارحام بهتر میتوانند پراکندگیها و گرفتاری خویشاوند را برطرف کنند. «وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ» هیچکس مهربانتر از خویشاوند در مصیبت و گرفتاری نیست. بگوید: من پول دارم پرستار میگیرم. محبت پرستار قابل مقایسه با محبت پدر و مادر و برادر است؟ «إِذَا نَزَلَتْ بِهِ وَ لِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يُوَرِّثُهُ غَيْرُهُ» میفرماید: آقایی که وضع مالیات خوب است و فکر میکنی با همین پول همه کار میکنی، اگر به ارحام و خویشاوندانت رسیدگی کردی، بعد از تو همه گفتند: خدا پدرش را بیامرزد. عجب عمویی بود، برادری بود! این لسان الصدق، حضرت ابراهیم خلیل الرحمان، پیامبر با آن عظمت و مقام استثنایی، یکی از تقاضاهایش از خدا این است «و اجعل لی لسان صدقٍ فی الآخرین» خدایا کاری کن که وقتی رفتیم مردم بگویند: خدا پدرش را بیامرزد. مردم به نیکی از ما یاد کنند. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه در عهدنامه مالک اشتر دارند، مالک یک کاری کن مردم بعد از تو بگویند: خدا پدرش را بیامرزد، عجب استاندار خوبی داشتیم. هرکسی در حد خودش میتواند دستی را بگیرد و کاری بکند، کاری کن وقتی رفتی بگویند: خدا پدرش را بیامرزد. «وَ لِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يُوَرِّثُهُ غَيْرُهُ» آدم کاری کند که خداوند بعد از مرگش همهÂ تعریفش را بکنند بهتر از این مال است که به ارث بگذارد که به دیگران برسد.
از 110 روایتی که مرحوم مجلسی در بحار در جلد 71 بابی دارد و مرحوم کلینی من چهارده مورد را گلچین انتخاب کنم. از امام صادق در کافی شریف است. «ان القوم لیکونون فَجَرَتاً و لا یکونون بَرَرَتاً» گاهی یک عده هستند فاجر هستند، حضرت میگوید: اهل کار خاصی نیستند و سر به سجده نمیگذارد. نه نمازی، نه روزه و حجی ولی «یصلون ارحامهم» این کار خوب را انجام میدهند، آدمی که اهل عبادت نیست ولی صله رحم میکند، فرمود: خدا به مالشان برکت میدهد. مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا زین العابدین گلپایگانی میفرمودند: بعضی کارها هست ولو شما نیتت قربتاً الی الله نیست، ولی خدا تفضلاً پاداش میدهد. حتی گاهی طرف کافر است ولی کار خیری میکند و خدا پاداش میدهد. با اینکه برای خدا انجام نمیدهد و فجره و فسقه است، ولی بخاطر صله رحم خدا عمرشان را طولانی میکند و به مالشان برکت میدهد. صله رحم جزء کارهایی است که حتی شما برای خدا انجام ندهید، ریا کنید، خود شیرینی کنید. امیرالمؤمنین فرمود: «إِنَ أَهْلَ الْبَيْتِ لَيَجْتَمِعُونَ وَ يَتَوَاسَوْنَ» یکوقت گروهی هستند دور هم جمع میشوند، اهل مواسات هستند و در گرفتاریها به داد هم میرسند و این خیلی مهم است. با این گرفتاریهایی که مردم دارند، اگر ما هنوز آن نگاه دینی و سیستم دینی را عمل میکردیم نباید اینقدر گرفتاری داشته باشیم. در خانوادهای که دختر خانم دم بخت است و جهیزیه ندارد، واقعاً در این عشیره و طایفه اینها، ارحام، یک نفر نیست به فریاد این برسد؟ بگویند: این مقدار پول دست شما باشد و جهیزیه را تهیه کنید و هروقت توانستید کم کم پرداخت کنید. ما خودمان حواسمان به اطراف نیست. گاهی میگویند: من خجالت میکشم بگویم: عمو، اگر پول میخواهی من بدهم. اشکالی ندارد، بگو: ما آمادگی داریم، اگر پول لازم داشتید به ما بگویید.
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه فرمود: تو که میگویی من دست رد به سینه کسی نزدم، سخاوتمند نیستی، آدم خوبی هستی. حضرت میفرماید: سخاوت این است که تو ابتداعاٌ خودت بروی و بگویی. برادر، خواهر، اگر خبری هست من آمادگی دارم. این پول نزد شما باشد، نخواستید برگردانید. شنیدم دختر دم بخت دارید، مبارک باشد. یکوقت برای جهیزیه معطل نباشید. داریم کسانی را که میگویند: این پول را بگیر و هروقت داشتی بده! این سخاوت است. امیرالمؤمنین فرمود: سخاوت این است که شروع کنی خودت بگویی، اگر او از تو درخواست کرد، دیگر سخاوت نیست. آدم دیگر خجالت زده میشود و این سخاوت نیست. ما باید دور هم جمع شویم و ارحام از همدیگر خبر داشته باشیم، مواسات کنیم و به داد هم برسیم. «وَ هُمْ فَجَرَةٌ» گاهی دور هم جمع میشوند با اینکه آدمهای خوبی نیستند، ولی حواسشان به خویشاوندان هست. «فَيَرْزُقُهُمُ اللَّهُ» خدا به اینها روزی میدهد. «وَ إِنَ أَهْلَ الْبَيْتِ لَيَتَفَرَّقُونَ وَ يَقْطَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَيَحْرِمُهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ أَتْقِيَاءُ» (كافي، ج 2، ص 347) آدم مذهبی است، «أتقیاء» ولی «یتفرقون» اهل صله رحم نیستند، خدا اینها را محروم میکند. تو نماز بخوان، عزاداری کن، ولی حواست به ارحام و خویشاوندان نبود. نماز ظهر و عصر واجب است، اگر نماز نافله خواندی، نماز مستحبی میشود. صله رحم جزء واجبات است.
از رسول خدا سؤال کردند: «أ في المال حق سوي الزكاة» غیر از این واجبات مالی، خمس و زکاتی که داریم در چیز دیگر هم ما بدهکار هستیم؟ «قال نعم بر الرحم اذا أدبرت» به خویشاوندانت رسیدگی کنی وقتی آنها پشت کردند و قطع کردند. میگوید: سالهاست برادرم نیامده است، خوب تو برو. عمو با من قهر کرده است، خوب تو با او آشتی کن.در کافی مرحوم کلینی است که به امام صادق عرض کردند: «تَكُونُ لِيَ الْقَرَابَةُ عَلَي غَيْرِ أَمْرِي» قوم و خویش دارم ولی در مسیر هدایت ما نیستند. «أَ لَهُمْ عَلَيَّ حَقٌّ؟» حقی به گردن ما دارند؟ «قَالَ: نَعَمْ حَقُّ الرَّحِمِ لا يَقْطَعُهُ شَيْءٌ» هیچ چیزی حق ارتباط با خویشاوند را قطع نمیکند «وَ إِذَا كَانُوا عَلَي أَمْرِكَ» اگر از نظر فکری با تو بودند، «كَانَ لَهُمْ حَقَّانِ» دو حق پیدا میکردند. «حَقُّ الرَّحِمِ وَ حَقُّ الاسْلامِ» (كافي، ج 2، ص 157) اگر کافر و یهودی است باشد، ارحامت است. اگر مسلمان شد، دو تا حق است. کافر است حق الرحم که هست.
کسی از اصحاب امام صادق به نام داود میگوید: محضر امام صادق بودم، حضرت شروع کردند و فرمودند: «يَا دَاوُدُ لَقَدْ عُرِضَتْ عَلَيَ أَعْمَالُكُمْ يَوْمَ الْخَمِيسِ» نامه عمل شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد. «فَرَأَيْتُ» دیدم که تو به پسر عمویت فلانی، صله کردی «فِيمَا عُرِضَ عَلَيَّ مِنْ عَمَلِكَ صِلَتَكَ لابْنِ عَمِّكَ فُلانٍ فَسَرَّنِي» (المناقب، ج 4، ص 227) من خوشحال شدم. امام از کجا خبر میدهد؟ حضرت میفرماید: من یک پسرعمو داشتم دشمن اهلبیت بود. ولی به من خبر رسید ین و زن و بچه گرفتار هستند، میخواستم حج بروم، قبل از حج یک پولی به این دادم و بعد به مدینه رفتم خدمت امام صادق(ع)، امام صادق(ع) به من فرمود: به من خبر رسید، کار خوبی کردی. یکوقت خانوادهای هستند ارتباط با آن خانواده به نفع شما نیست. یک معاند خبیث ممکن است از نظر فکری تأثیر گذار باشد و نباید به خانه او رفت. نیاز به رفت و آمد نیست، دورادور یک خدمتی بکن ولی قطع نکن. اگر آسیب دینی ندارد باید برویم، اگر آسیب دینی دارد، به مسائل دینی توجه ندارند، یک جلسه هم خانه فلانی بروم، بچههای من اثر میگیرند، لازم نیست بروید. یکوقت آن طرف مرا راه نمیدهد، میگوید: برای چه آمدی؟ آن یک بحث دیگر است.
حدیث بعدی را شیخ طوسی نقل کردند. میگوید: محضر امام صادق بودیم، حضرت در آستانهی شهادت وصیت کردند، یک پسرعمویی داشتم، فرمودند: هفتاد دینار به این پسرعمو بدهید. گفتم: یادتان رفت این با چاقو به شما حمله کرد؟ حضرت فرمود: «تریدُ أن لا اکون» میخواهی من مصداق این آیه نباشم؟ «وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» (رعد/21) شما صله رحم کنید، او نیامد، نیامد. او بدی کرد باشد. روایت بعدی در خصال شیخ صدوق است، امام سجاد فرمود: « مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنْ خُطْوَتَيْنِ» هیچ قدمی بالاتر از این دو قدم نیست. «خُطْوَةٍ يَسُدُّ بِهَا الْمُومِنُ صَفّاً فِي سَبِيلِ اللَّهِ» یک قدمی که آدم در جهاد بگذارد، «وَ خُطْوَةٍ إِلَي ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ» (خصال صدوق، ج 1، ص 50) قدم بگذارد سراغ خویشاوندی که او قطع کرده است. اگر آنها تحویل نمیگیرند، هنر این است که شما پای روی نفس خودت بگذار و قدم جلو بگذار. امام صادق فرمود: دو نفر که با هم قهر کنند، من بیشتر مواقع هردو را لعنت میکنم. به امام صادق گفتند: چرا مظلوم را لعنت میکنی؟ فرمود: چرا مظلوم نرفت بگوید: من ظلم هستم؟ حضرت فرمود: خدا بهتر میداند چه کسی ظالم است و چه کسی مظلوم است. اگر آسیب دینی دارد با تلفن مشکل را حل کن ولی اگر آسیب دینی ندارد، پا روی نفسمان نمیتوانیم بگذاریم باید پا روی نفسمان بگذاریم. هستند کسانی که چندین سال با هم قهر هستند، خواهر با خواهر دو سال است قهر هستند. امام صادق فرمود: تو ظالم نیستی که تو مظلوم هستی، من تو را هم لعنت میکنم.
الآن اختلافات خانوادگی که زیاد است برای این است که همه میگویند: حق با من است. تو بگو من ظالم هستم. امام صادق فرمود: من ظالم بودم، تمامش کن. مجالس شیخ مفید، امیرالمؤمنین فرمود: سه خصلت هست تا بلایش گریبانگیر نشود آدم نمیمیرد. بعضی عقوبتها به قیامت نمیماند. یکی ظلم است. دوم قطع رحم است. بسیاری از گرفتاریهای خانوادگی برای فطع رحم است. در دنیا قطع رحم و ظلم چوب خوردن دارد. سوم هم قسم دروغ است. امام صادق فرمود: اگر میخواهی دیدن پدر و مادر بروید، خرجش این است که دو سال باید یک راهی را بروی، دو سال راه برو و به پدر و مادرت سر بزن. اگر میخواهی به خویشاوندت سر بزنی باید یک سال راه بروی، یکسال برو ولی به خویشاوندت سر بزن. در کافی مرحوم کلینی است که امام صادق فرمود: «انّی أحبُّ ان یعلم الله» دوست دارم خدا بداند، «أنّی قد اذللت رَغَبَتی» من خودم را بخاطر خویشاوند کوچک کردم، من امام صادق، ولی خدا، حجت الله، یک جامعه کبیره بخوان، فرمود: دوست دارم خدا ببیند من خودم را کوچک کردم «اذللتُ» تو خودت را کوچک کن. این بحث را برای کوک و بزرگ گفتم، الآن بزرگهای فامیل نگویند: چه خوب گفتید! نه. اینجا باید بزرگی کنید. امام صادق فرمود: «و انیّ لَاُبادرُ اهل بیتی» من زودتر میروم به اهلبیتم کمک میکنم. «أصلهم قبل أن یستغنی أنی» نکند یکوقت قبل از من کسی به آنها کمک کند و مشکلشان حل شود.
در کافی مرحوم کلینی است که پیامبر خدا فرمود: «أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِي وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِي أَصْلابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَنْ يَصِلَ الرَّحِمَ وَ إِنْ كَانَتْ مِنْهُ عَلَي مَسِيرَةِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الدِّينِ» (كافي، ج 2، ص 151) صله رحم واجب است. از مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی یک استفتاء کردند چهارده سؤال است. سؤال کردند صله رحم واجب و قطع رحم حرام است، چه کار کنیم صله رحم انجام دادهایم؟ فرمودند: صله رحم موضوعی است عرفی و صدق آن نسبت به اوضاع و احوال اشخاص مختلف است. گاهی ممکن است بر یک سلام خوب یا یک شربت آب که به رحم بدهد صله رحم نماید و در روایت دیگر آمده است، «صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» (كافي، ج 2، ص 151)، «صلوا ارحامکم ولو بحُسن السلام» قطع رحم موضوعی است عرفی نسبت به اشخاص و موارد مختلف است. عدم مساعدت مالی شخصی که غنی است. شما وضعت خوب است و دست در جیب نمیبری. نسبت به رحم خود که فقیر است کمک نمیکنی و محتاج است، در بعضی موارد قطع رحم شمرده میشود. تو کمک نکنی قطع رحم گناه کبیره میشود. نه اینکه فقط زنگ بزنی و حالش را بپرسی. همین سؤال را از مرحوم آیت الله العظمی خویی سؤال کردند، فرمودندÂ Â Â Â Â Â Â Â Â : گاهی به امداد مالی است. مشکلش را برطرف کنی. گرفتاریاش را برطرف کنی.
شریعتی: امروز صفحه 558 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه طلاق را تلاوت خواهیم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا النَّبِيُ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً «1» فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً «2» وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً «3» وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً «4» ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً «5» أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرى «6» لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً «7»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان، اى پيامبر! هرگاه خواستيد زنان را طلاق دهيد، پس در زمان عِدّه، آنان را طلاق دهيد [زمانى كه از عادت ماهانه پاك شده و هنوز با شوهر همبستر نشدهاند] و حساب (ايّام) عدّه را نگه داريد و از خدايى كه پروردگار شماست پروا كنيد. (در ايّام عدّه،) نه شما آنان را از خانه بيرون كنيد و نه آنان بيرون روند، مگر آنكه مرتكب كار زشت آشكارى شوند (كه در اين صورت اخراجشان مجاز است). اين دستورات، حدود خداست و هركس از حدود الهى تجاوز كند، به خويش ستم كرده است. تو نمىدانى، شايد خداوند بعد از اين، امر تازهاى پديد آورد. پس چون به پايان مدّت عدّه نزديك شدند، يا (با رجوع به آنان) به طرز شايسته و پسنديدهاى نگاهشان داريد و يا (با پرداخت مهريه و ساير حقوق) به طرز شايستهاى از آنان جدا شويد و (هنگام طلاق) دو شاهد عادل از ميان خود به گواه گيريد و گواهى را براى خدا به پا داريد. هركس كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، اين گونه پند داده مىشود و هركس كه از خدا پروا كند، خداوند براى او راه بيرون شدن و رهايى (از هر گونه مشكل) را قرار مىدهد. و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مىدهد و هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است. همانا خداوند كار خود را محقق مىسازد. همانا خداوند براى هر چيز اندازهاى قرار داده است. و زنانى كه از عادت ماهانه مأيوسند، (و قصد داريد آنان را طلاق دهيد،) اگر در وضع آنان شك كنيد (كه اين عدم عادت به خاطر سنّ است يا بيمارى و يا باردارى)، پس عدّه آنان سه ماه است و هم چنين است حكم زنانى كه حيض نديدهاند (با آن كه در سنّ حيض هستند) و پايان عدّه زنان باردار، وضع حمل آنان است و هركس از خدا پروا كند، خداوند براى او در كارش آسانى پديد مىآورد. اين فرمان خداوند است كه آن را به سوى شما نازل كرده است و هركس از خدا پروا كند خداوند بدىهايش را مىزدايد و اجرش را بزرگ مىگرداند. (تا پايان زمان عدّه،) زنان را در همانجا كه خود سكونت داريد و در توانايى شماست، سكونت دهيد و به آنان (از جهت مسكن و نفقه) آسيب نرسانيد، تا كار بر آنان تنگ نماييد (و مجبور به ترك منزل شوند) و اگر باردار باشند، تا زمانى كه وضع حمل كنند نفقه آنان را بدهيد. پس اگر نوزادان شما را شير دادند مزدشان را بدهيد و (درباره نوزاد) ميان خود به نيكى مشورت و توافق كنيد و اگر توافق به دشوارى كشيد، زن ديگرى او را شير دهد (و مرد براى نوزاد دايه بگيرد). هركسكه داراى وسعت (مالى) است، بايد طبق وسعت خود نفقه دهد و كسىكه روزى بر او تنگ شده، بايد از آنچه خداوند به او داده (به اندازه توان خود) انفاق كند. زيرا خداوند هيچكس را مگر به اندازه آنچه به او داده است، تكليف نمىكند. به زودى خداوند پس از سختى، آسانى و فراخى پديد مىآورد.
شریعتی: این هفته قرار گذاشتیم از شخصیت با عظمت میرزای شیرازی یاد کنیم. نکات شما را در مورد این شخصیت بزرگ میشنویم.
حاج آقای حسینی قمی: میرزای شیرازی(س) از بزرگانی است که صاحب مقامات علمی و معنوی فوق العاده است. واقعاً کم نظیر است. شاگرد شیخ انصاری و استاد شخصیتهایی مثل آخوند خراسانی و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، مثل مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی دوم، مثل آیت الله سید محمد فشارکی که استاد آیت الله العظمی حائری بوده است. سی سال ایشان مرجعیت عامه شیعه داشته است. روزی که از دنیا میرود 24 ماه شعبان از دنیا میرود و شب اول رمضان جنازهاش را دفن میکنند. چرا؟ جنازه را مفصل در سامرا تشییع میکنند و به کاظمین میبرند، کاظمین تشییع و به بغداد میبرند، به کربلا و نجف میبرند، یک هفته جنازه میرزای قمی روی دست مردم است. میرزای شیرازی این عظمتش است، حرم امیرالمومنین باب طوس قبر ایشان است. ایشان یک سفری به مکه میروند، آوازهی میرزا همه جا پر بود. امیر مکه دلش میخواست با میرزای شیرازی ملاقات کند. شخصیتی که وقتی فتوای تحریم تنباکو را میدهد در کاخ سلطان هم قلیانها را میشکنند، چه کسی است؟ امیر مکه پیام میدهد که من حاضر هستم فلان روز با میرزا ملاقات کنم. ایشان میگوید: من آنجا بیایم؟ «اذا رأیتم العلماء علی باب الملوک» اگر یکوقتی علما دم خانه قدرتمندان رفتند، بگویید: بد عالمانی هستند. چه ملوک بی ادبی! اما اگر برعکس شد «و اذا رأیتم الملوک علی باب العلماء» اگر پادشاهان در خانه عالم آمدند، آنوقت بگویید: به به! چه عالمان خوبی، چه پادشاهان خوبی که میروند در خانه علماء. امیر مکه خیلی از این حرف خوشش میآید و به دیدن میرزا میرود و جذب او میشود.
اخیراً از آیت الله العظمی وحید خراسانی شنیدم، میرزا اواخر عمر سرش شلوغ بود و هرکسی را نمیپذیرفت. یک روز شیخ ناشناسی در خانه میرزا آمد و گفت: به میرزا بگویید میخواهم با ایشان ملاقات کنم. گفت: تو که هستی؟ با یک لباس مندرس بود، گفت: میرزا تو را بپذیرد؟! آمد گفت: فلانی آمده است. میرزا با عجله عبا و قبا را بر تن کرد و فرمود: بفرما. پذیرایی مفصل و تحویل مفصل و او را بدرقه کرد. همه تعجب کردند او کیست؟ میرزا فرمود: او کسی است که آرزو میکنم تمام درسها و شاگرهایم و تمام خدمتم و مرجعیتم را در نامه عمل این بنویسند، ثواب عمل او را در نامه عمل من بنویسند. گفتند: چه کرده است؟ گفت: ما با هم، هم مباحثه بودیم. یکوقتی گفت: من از فردا درس بی درس، میخواهم بروم. کجا؟ رفت در یک محلی که اینها اهلبیت را نمیشناختند. مسیرشان از اهلبیت جدا بود. گفت: من آمدم اینجا معلم قرآن و پول هم نمیخواهم، مجانی، بچههایتان را تحویل من بدهید. شبها نان خوردهها را جمع میکرد و امرار معاشش از این بود. بچهها را گرفت و قرآن یاد داد و فکر بچهها را عوض کرد و بچهها سراغ پدر و مادرها رفتند و روی آنها اثر گذاشتند، در یک مدتی تمام خانواده را متمایل به اهلبیت کرد. ایشان میفرمودند: هزارتا مثل ما خک پای این آقایی نمیشویم که توانست از این مسیر یک منطقه را به اهلبیت(ع) آشنا کند و برگردد.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»