بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهلبیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین.
عبادت مانع فساد
عبادت ـ پیوند قلبی و عملی با پروردگار مهربان عالم ـ اگر مطابق با شرایط بیان شده و همراه با اخلاص باشد، یعنی انسان در عبادتش کسی غیر از خدا را راه ندهد، یک چنین عبادتی در طول عمر انسان یقیناً از فساد جلوگیری میکند و نمیگذارد زندگی انسان تباه شود.
عبادت در قیامت طبق آیات قرآن سه حقیقت برای انسان تجلی میدهد؛ مغفرت الهی، رحمت خاص پروردگار و بهشتی که تقریباً در سی جزء قرآن کریم مطرح است. همۀ واقعیات مثبت قیامت بهطور یقین محصول عبادت است حتی مغفرت الهی.
آمرزش گناه مؤمن
یک جملۀ خیلی زیبایی امیرالمؤمنین(ع) دارند که لازم است یک توضیح مختصری دربارۀ آن جمله عرض کنم، خیلی جملۀ مهمی است، خیلی افکار بیهوده و باطل و حرفهای بیربط را این جملۀ امیرالمؤمنین رد میکند یا درمان میکند. امام میفرماید: گناهی که اتفاق میافتد و آدم هم دلش نمیخواهد اتفاق بیفتد، در وجود مؤمن قابل آمرزش است، ولی عمل خوب در وجود کافر و بیدین قابل قبول نیست.
یک نفر دین ندارد ولی صدتا کار خیر کرده، یک دانه از آن کارهای خیر را پروردگار قبول نمیکند؛ علتش روشن است، وقتی میگوییم کافر و منافق و مشرک یعنی آدمی که پروردگار عالم را باور ندارد، قبول ندارد، با او هم حرف بزنند نمیپذیرد.
عقلی که بازدارنده نیست
فکر نکنید که همۀ مردم تابع دلیل هستند؛ ما بنشینیم بگوییم انسان عقل دارد و برایش دلیل بیاوریم، عقلش تسلیم دلیل میشود. عقل یک نور باطنی است و اگر تسلیم دلیل شود، خود این عالِم تسلیم نمیشود ولو عقلش هم به او نهیب بزند که این دلیل درستی است.
شما فکر میکنید هر گنهکاری، هر ظالمی، هر فاسدی، هر فاسقی، آن کار زشتی را که میخواهد انجام بدهد عقلش امضا میکند؟ عقل به او میگوید بارکالله کار خوبی میکنی؟ نه، خودش در باطن خودش مخالفت عقل را یا مخالفت فطرت را یا ـ به قول این خارجیها ـ مخالفت وجدان را حس میکند، اما باز هم گناه میکند، باز هم کار زشت میکند.
شخصی که از دیوار مردم نصف شب بالا میرود، عوارضش را هم میداند که حالا اگر برود داخل خانۀ مردم بیدار شوند، میترسند، داد میزنند، فریاد میکشند، فشار روانی به آنها میآید؛ اگر بیدار نشوند، پول و طلا و جواهراتشان را برمیدارد و میبرد، این عقلش به او میگوید کار خوبی میکنی؟ خودش میفهمد کار بدی دارد میکند، با اینکه میفهمد کار بدی میکند اما آن کار بد را انجام میدهد.
مردم دنیا گرفتار هوای نفس هستند و عقل در وجودشان بازدارنده نیست، علم هم بازدارنده نیست، میداند کار زشت میکند ولی انجام میدهد. آن چیزی که بازدارندۀ انسان است که نمیگذارد انسان وارد گناه یا ظلم یا تجاوز به مال مردم شود، باور داشتن خدا و قیامت است نه علم.
اروپا، بیدینی در عین علم
مگر اروپا کم عالم دارد؟ مگر آمریکا کم عالم دارد؟ بیشتر ملت لیسانس و فوق لیسانس و دکترا و اینقدر دانشگاههای عریض و طویل دارند، دانشمند دارند، مؤلف دارند، ولی نود درصدشان دین ندارند، دود میکشند، عرق میخورند و رابطۀ نامشروع دارند. اینهایی که من میگویم با یقین دارم میگویم چون من بیستتا کشور اروپایی را برای تبلیغ رفتم، آنجا قلم و کاغذ دستم بوده و اوضاع اجتماعی آنجا را میپرسیدم، با یقین میگویم.
دانشمندان آلمان میگویند هر کس مشروبات الکلی بخورد، هر یک دفعه که میخورد، دو هزار سلول مغزش میمیرد؛ اما همان شخصی که این حرف را میزند، خودش به جای آب مشروب میخورد. علم جلوی آدم را نمیگیرد که کار بد نکند.
نگاه قرآن به مشرکان
قرآن مجید هیچ آیهای ندارد که علم مانع فساد است، یک آیهاش را برایتان بخوانم، اینهایی که من عرض میکنم تمام نکات دقیق قرآنی است، «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون»(بقره، 21 و 22) همۀ این آفرینش را خدا در اختیار شما قرار داده، این همه بت و معبود باطل بر ضد او علم نکنید «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» در حالی که میدانید خدا شریکی به نام بت و معبود ندارد.
خداوند میگوید: شما میدانید و بت پرستی میکنید، «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً» بت علم نکنید. خدا شریک در ربوبیت، شریک در الوهیت، شریک در خالقیت، شریک در رزاقیت ندارد «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» و شما این را میدانید. علم دارند ولی بت پرستی میکنند، علم دارند ولی مشرک هستند، علم دارند.
تصویب گناه در مجلس انگلیس
انواع گناهان را در اروپا و امریکا آزاد گذاشتند و قانونی هم هست، اگر کسی مزاحم گنهکار شود زندان دارد، جریمه دارد و پدرش را درمیآورند.
من به احترام منبر و شما آن گناهان را نمیگویم که در مجالسشان یعنی وکلایشان که بیشترشان دکتر هستند، مهندس هستند، استاد دانشگاه هستند، دانشمند هستند، رأی دادند به اینکه این گناه در مملکت قانونی است، هیچکس حق ندارد مزاحم اینها بشود و دولت کمک هم میکند، یعنی به انواع گناهان کمک میکند و ضرر گناهان را هم میدانند.
من به یکی از چهرههای مهم دانشگاه انگلیس گفتم، یک شب سه ساعت با او دربارۀ یک گناهی که آنجا قانونی است صحبت کردم، گفتم: شما برایتان یقینی است که یکی از ضررهای این گناه پایمال شدن حق دختران و زنان است؟ گفت: بله. گفتم: شما یقین دارید که این گناه باعث این بیماری خطرناک ایدز است؟ گفت: بله. گفتم: چرا انجام میدهید؟ گفت: ما لذت امروز را میبینیم، کاری به فردا نداریم، فردا سر بدن من هر چه میخواهد بیاید، من خودم را نگه دارم که سی سال دیگر ایدز نگیرم یا سی سال دیگر بدنم اختلال پیدا نکند یا آنزیمهای خونم بههم نخورد یا بهخاطر این نوع گناه خواهر من ازدواج نکند.
ظهور فساد در خشکی و دریا
به هیچ عنوان علم بازدارنده از فساد نیست، هیچ چیز دیگر هم بازدارنده از فساد نیست. وقتی مردم دنیا بازدارنده از فساد نداشته باشند، کرۀ زمین میشود این چیزی که قرآن میگوید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» تباهی در تمام مناطق انساننشین برّ و بحر و سطح دریاها ظاهر میشود.
الان همینطور شده، هیچ دریایی و اقیانوسی برای بشر امنیت ندارد، چون اینقدر تبهکار روی آب زندگی میکند که تمام کشتیهای بزرگ و کوچک با افراد ویژۀ مسلح رفت و آمد میکنند، زیاد هم به کشتیها حمله میشود. یک کشتی نفتکش را یکدفعه میدزدند، این تباهی است.
این آیۀ خیلی روشنی است، ترجمه نمیخواهد «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرّ»ِ تباهی در تمام مناطق خشکی انساننشین «وَ الْبَحْرِ» و روی همۀ سطح دریاها آشکار میشود، همه جا را ناامن میکند، چرا؟ «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»(روم، 41) بهخاطر کارهایی که مردم میکنند. این «كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» اصطلاح است، یعنی کارهایی که مردم میکنند، مردم چه کار میکنند؟ مردم کافرانه زندگی میکنند، مشرکانه زندگی میکنند، فاسقانه زندگی میکنند.
علم بازدارندۀ مردم نیست، قدرت اسلحه بازدارندۀ مردم نیست. مگر قدرت نیروی انتظامی ما کم است؟ قدرت سپاه مگر کم است؟ قدرت ارتش مگر کم است؟ قدرت بسیج مگر کم است؟ ولی تا دلتان بخواهد در سراسر کشور گناه پر است، اسلحه که جلوی گناه را نمیگیرد. آن کسی که میخواهد گناه کند به دور از چشم اسلحه میرود گناه کند، اگر گیر هم افتاد که در زندان میرود میخوابد و استراحت میکند، میگوید شش ماه دیگر آزاد میشوم و دوباره میروم این کار را میکنم. من یک زندانی را دیدم پروندهاش را به من نشان دادند، میخواستند آزادش بکنند، دفعۀ سی و دوم بود که آزادش میکردند.
نماز، مانع فساد
به هیچ عنوان علم بازدارنده نیست، عقل هم بازدارنده نیست، اما عبادت هست. یکی از عبادتها نماز است، اما این عبادت اگر با شرایط بیان شدهاش انجام بگیرد. شرایط نماز همین است که در رسالهها نوشتند، شرایط بیان شده یعنی وضوی درست، غسل درست، تیمم درست، لباس مباح، مکان مباح، آب مباح، شکم خالی از حرام، همۀ این شرایط انجام بگیرد و اخلاص چاشنی عبادت باشد، یعنی من از اول عبادت تا پایان کار غیر از پروردگار عالم مرادی، منظوری، نظری، محبوبی و معشوقی نداشته باشم، این نماز جلوی من را از افتادن در فساد و تباهی میگیرد.
آیۀ نماز ـ این نمازی که گفتم نه هر نمازی ـ این است: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى» تنهی یعنی بازدارنده. خدا نمیگوید من بازدارندۀ نمازگزارم، به قول ما طلبهها فاعل فعل «تنهی» کلمۀ «صلاة» است؛ یعنی آیۀ شریفه فاعلش خود نماز است نه پروردگار. «إن» یعنی یقیناً، یعنی بی برو برگرد، یعنی مسلماً، یعنی شک نکن که نماز بهطور یقین تنها بازدارنده است.
نماز از چه چیزی بازدارنده است؟ «عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»(عنکبوت، 45). بعضیها آیه را اینطور معنی کردند: از همۀ گناهان پنهان و از همۀ گناهان آشکار یا فحشا (گناهان زشت) و از منکر (گناهان نفرت آور). حالا این عبادت مخصوص ما انسانهاست که اگر انجام بدهیم ما را از تباهی باز میدارد؟ نه، این عبادت اگر در عوالم وجود نبود، اگر در آفرینش نبود، اگر در ذرات عالم نبود، مجموعۀ هستی هم در بیرون از گردونۀ عبادت به تباهی کشیده میشدند؛ یعنی فرو میریخت، به هم میریخت و هیچ چیز نمیماند.
عبادت زمین و آسمانها
دوتا آیه هم در این زمینه بخوانم، ابتدای این آفرینش البته من خیلی عقب نمیروم، آن وقتی که پروردگار اراده کرد آسمانها و زمین را خلق کند، یعنی شکل بدهد. یک مایعی آفریده شد که این مایع فضا را پر کرد، اسم این مایع در قرآن مجید دخان است، لغت خارجی آن گاز سدیم است.
عالم هنوز شکل نداشت، پروردگار عزیز میخواهد جهان را به شکل آسمانها، میلیونها کهکشان، میلیاردها ستاره، خورشید و ماه شکل بدهد و زمین را به وسیلۀ این گاز درست کند، خوب دقت کنید آیه را «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِين»(فصلت، 11) به این گازی که خودم آفریده بودم که پر بود در فضا توجهی کردم، نه خودش را تکان داد، نه خط کشی گرفت، نه ابزاری برداشت، نه ترازی به کار گرفت، نه شاغولی داشت؛ فقط به این گازی که در فضای عالم پر بود توجهی کرد، طرحی که این چنین نقشی به وجود بیاید در علم خدا بود.
«فَقالَ لَها» خداوند به این گاز متراکم گفت، «وَ لِلْأَرْضِ» و به زمینی که هنوز به صورت گاز بود، «ائْتِيا» به این شکل منظم هفت آسمان و زمین حرکت کنید. فقط یک دستور آن هم دستور لفظی نبود؛ به قول علما کُن لفظی نبود، کُن ارادی بود، کُن وجودی بود، این گاز به صورت آسمانها و زمین با اطاعت کردن به طرف من آمد، «أَتَيْنا طائِعِين» با مطیع شدن و با فرمان بردن به سوی من آمد.
میلیاردها سال است که آسمانها و زمین در چهارچوب این فرمان حرکت میکند، این عبادت است. نظم هستی هم میلیاردها سال است برقرار است، شما هیچ وقت شنیدید دوتا کهکشان برهم بخورند؟ هیچ وقت شنیدید دو هزارتا ستاره نظمشان بههم بریزد و بههم بخورند؟ هیچ وقت شنیدید زمین فاصلهاش با خورشید کم شود؟ همان وقتی که به آن گفتم از من اطاعت کن با آسمانها فاصلهاش با خورشید در صد و پنجاه میلیون کیلومتری قرار گرفت چند سال است؟
چهار میلیارد و پانصد میلیون سال عمر زمین است، تا حالا شنیدید دانشمندان بگویند فاصلۀ بین زمین و خورشید کم شده؟ یک مقدار اگر فاصله کم شود، تمام آبهای دریا تا کف بخار میشوند و تمام موجودات زمین هم خاکستر میشوند؛ اگر فاصلۀ خورشید کمی زیاد شود، تمام اقیانوسها منجمد میشوند و کل موجودات هم یخ میزنند. این عبادت زمین است که خدا را اطاعت کرد که سر صد و پنجاه میلیون کیلومتری بچرخد. اگر عبادت نبود فساد و تباهی در موجودات عالم یقینی بود، این که موجودات عالم را در منفعت دهی نگه داشته، عبادت است.
تسبیح تمام موجودات
آیۀ دیگر که میخوانم در سورۀ مبارکۀ اسرا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْء» چیزی در این عالم وجود ندارد، یعنی شما در ذهنتان یک چیز را هم استثنا نکنید، نگویید این یک ذره، این مورچه، این یک ملخ، این یک برگ، این یک ریگ از قاعده مستثناست، این کار را نکنید، چیزی در این عالم وجود ندارد «إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه»(اسرا، 44) مگر اینکه در حال تسبیح و ستایش پروردگار است، و الا به قول شما سنگ روی سنگ باقی نمیماند، هیچ چیز باقی نمیماند، این حقیقت عبادت است.
عاقبت کار خیر برای غیر خدا
عبادت با شرایط، همراه با اخلاص، اخلاص ارزش عبادت و مزد عبادت را خیلی بالا میبرد. مردم مؤمن اگر هم بلغزند به خاطر ارزش ایمانشان، گناهشان آمرزیده است؛ البته باید سعی کنند نلغزند. آن کسی که ارتباط با خدا ندارد هر چه کار خیر کند قبول نمیشود، مردود است، هر کسی میخواهد باشد، چرا؟ چون کافر و مشرک علنی میگوید: من خدا را قبول ندارم، کاری هم با او ندارم. کارهای خوب مشرک چه ربطی به خدا دارد؟ مگر با خدا معامله کرده که پاداشش بر عهدۀ خدا باشد؟
یک کسی آمده تهرانپارس و دیوار حاج محمد علی را تعمیر کرده، دو روز هم زحمت کشیده و دویست هزار تومان هم مزدش است، دیوار را هم تمام کرده، حالا از خانۀ حاج محمد علی راه میافتد میرود میدان آزادی و در راه اسلامشهر یقۀ حاج محمد حسن را میگیرد که من دو روز دیوار تعمیر کردم، مزد ما را بده، دویست هزار تومان میشود. حاج محمد حسن میگوید: به من چه دیوار چه کسی را تعمیر کردی؟ کارهای خوب کافر به خدا ربطی ندارد، مگر کافر نیتش لله بوده؟ مگر اخلاص ورز به پیشگاه خدا بوده؟ اصلاً بیدین صدتا بیمارستان بسازد، دهتا درمانگاه بسازد، ماهی سیتا جهیزیه بدهد، به خدا ربطی ندارد، مگر با خدا معامله کرده؟ مگر دیوار خدا را تعمیر کرده؟
این حرف امیرالمؤمنین(ع) است، عبادت با شرایط و با اخلاص قیامت مغفرت و رحمت و بهشت میشود. عبادت این ارزش را دارد ولی هر چه کار خیر از بیدین صادر میشود چون طرف مقابلش پروردگار نیست، مزدی ندارد. به خدا چه ربطی دارد؟ اینکه گاهی جوانها مینشینند و میگویند بله در آمریکا و اروپا فلان کار خیر مهم را کرد، یعنی خدا به این هیچ مزدی نمیدهد؟ نه، به خدا چه؟ مگر با خدا معامله کرده که خدا مزدش را بدهد؟
حرفم تمام، البته این حرف که پروندهاش به این راحتی تمام شدنی نیست.
سوگواره
کربلا چه حادثۀ عظیمی بود، اصلاً آدم نمیتواند هضم کند، نمیتواند بفهمد. دختر امیرالمؤمنین(ع) پنجاه و شش سال با ابیعبدالله(ع) بوده، پنجاه و شش سال از چهار بعدازظهر که امام شهید شده به احتمال قوی هفده هجده ساعت برادر را ندید، تا کِی؟ تا صبح یازدهم. میشود آدم هفده هجده ساعت بعد از پنجاه و شش سال برادرش را نبیند و حالا مجبور شود بپرسد: «أ أنت اخی؟» تو برادر منی؟ مگر چه کار کرده بودند؟
کشتن یک نفر چقدر اسلحه لازم داشت؟ شما با یک شمشیر میتوانستید ابیعبدالله(ع) را بکشید، با یک خنجر میتوانستید بکشید، با یک تیر میتوانستید بکشید، چه کار کردید؟ برادران و خواهران! روی بدن یک قبر از اسلحه درست کرده بودند که در روایات دارد زینب کبری شمشیر شکستهها را کنار زد، نیزه شکستهها را کنار زد.
امام باقر(ع) در کربلا چهار سالش بود، در یکی از کتابهایم من نوشتم و آدرس هم دادم، روی بدن پر از سنگ و چوب بود. زینب کبری همه را کنار زد و سؤال کرد: «أ أنت اخی؟» تو برادر منی «و بن والدی؟» تو پسر امیرالمؤمنین بابای منی؟ تو پسر فاطمه زهرا مادر منی؟
وقتی این اسلحهها را کنار زد، گلوی بریده را روی دامن گذاشت و رو کرد به مدینه «صلی علیک یا رسول الله ملیک السماء، هذا حسینک مرّملٌ به الدماء، مقطع الاعضاء، مسلوب العمامة و الرداء»