علم در زمان ظهور 11

مجموعه شرح روایات مهدویت از حاج آقا عابدینی

سه شنبه، 21 آذر 1396

74 دقیقه

«المُلک العظیم هو مُلک الآخرة» به «مُلک عظیم» تمام ملکوت عالم تحت امر امام است که امام ظهور جامع اسماء الله است، و مردم هم در دوران ظهور تماماً با اختیارشان تحت امر امام اند. طاعت تابع معرفت است. فلذا «کثرتِ طاعت» ملاک نیست، بلکه «شدّت معرفت» به خدا است که عظمتِ مُلک عظیم را برای امام ایجاد کرده است. طاعتِ امام نسبت به خدا تابع عظمت معرفتِ او نسبت به خداست، چنانکه تمامِ وجودش تخلّق به اسماء الهی گشته است؛ اراده اش عین مشیّت الهی، فعلش عین فعل الهی، صفاتش عین صفات الهی، و ذاتش فانی در ذات خداوند گشته است. امام مخزن اسماء و اسرار الهی است، خلیفةُ الله است که تمام کمالات الهی در او متجلّی گشته است. و هرکسی بقدر تابعیت از امام، از آن کمالات الهی و تخلّق به اسماء الله در مراتب وجودی امام بهره‌مند میشود. در ظهور هم بناست که مأمومین در مراتب تبعیتی که نسبت به امام می یابند، شئون و ظهور امام بشوند، که به مراتب قربشان به امام، مجرای ظهورِ کمالاتِ الهیِ امام گردند. توجه به حقیقت «مُلک عظیم»، نگاه به طاعتِ مفروضه نسبت به امام را متفاوت میکند که برای طاعت خداوند، باید مطیع امام شد، چرا که «مشیّتُ الإمام» عیناً همان «مشیّتُ الله» است. فلذا مأمومین نسبت به تبعیتشان از امام میشوند «مشیّتُ الإمام»، همانطور که امام نسبت به خداوند هرکسی که طاعت و تبعیت بالاتری نسبت به امام زمان (علیه السلام) بیابد، مقرّب تر گشته، و ظهورِ شدیدتری از کمالاتِ امام میگردد، و به همان میزان، ظهورِ «مُلک عظیم» میگردد، که همان طاعتِ مفروضه‌ی او نسبت به امام، برای آن مأمومِ مقرّب (نائب الإمام) نسبت به مأمومینِ در مراتبِ پایین تر ظاهر میگردد. یعنی مأمومین دیگر هم باید مطیعِ آن نائب الإمام شوند که او «حجّتِ امام» بر آنهاست، چنانکه امام «حجّتِ خدا» بر آنهاست. چنانکه امام زمان میفرمایند: «‏» ، و نیز امام حسن عسکری میفرمایند: «» (بحارالانوار، ج2 ص88). آن ولیّ فقیه که خودنگهدار و مخالف هوای نفس و حافظ دین و مطیع امر امام زمان (علیه السلام) است، حجّتِ امام است بر شیعیان، و بر شیعیان است که از او اطاعت نمایند. مأمومین هم به میزانِ اطاعت و معرفتشان نسبت به امام، شئونِ «مشیّتُ الإمام» و شئونِ «علم و قدرتِ امام» میشوند. مأمومین در رابطه با امام زمان از خزینه‌ی اسماءالله بهره مند میشوند، و احصاءِ اسماء الهی را میکنند و تخلّق به اخلاقِ الهی پیدا مینمایند. امام صادق (علیه السلام) » میفرمایند: «» [و امام باقر میفرمایند: «‏» ]. همچنین امام صادق (علیه السلام) از اجداد طاهرینش نقل میکنند که رسول خدا فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ اسْماً مِائَةً إِلَّا وَاحِدَةً مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ هِیَ اللَّهُ الْإِلَهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْأَوَّلُ الْآخِر ... »، و نیز اینکه رسول خدا فرمودند: «‏» ؛ [و اینکه خداوند نسبت به رسولش میفرماید: «‏»، و به مؤمنین دستور میدهد که تحت «ولایت محمّدی» درآیند «» (احزاب،6)، و تحت ولایتش او را اسوه‌ی خود کنند و آراسته به «خُلق محمّدی» شوند: و «» ، امام زمان(علیه السلام) حقیقت «خُلق محمّدی» و «ولایت محمّدی» را به «ظهور اطلاقی» در سرتاسر زمین حاکم میفرمایند]. بمانند رؤیای یوسف ، که در عاقبت امرش تأویل و تحقق یافت: «»، «» ؛ ظهور تامّ این حقیقت برای انسان کاملِ محمّدی خواهد بود که مردم در دوران ظهور می یابند که تمامِ عالمِ هستی و ستارگان و ماه و خورشید، همه خاضع و مطیع و فرمانبردار و مِلکِ حقیقیِ امام زمان (علیه السلام) هستند. این «مُلکِ عظیم» است که در حکمرانیِ امام زمان (علیه السلام) ظهور تامّش برای مردم آشکار میشود؛ [و در دوران رجعت، با حاکمیت معصومین (علیهم السلام) استمرار می یابد] . صدرالمتألّهین ملاصدرا (قدّس سرّه) در شرح اصول کافی، ذیل حدیث چهارم از باب «باب فرض طاعة الائمة»، در شرح حقیقت «مُلک عظیم» مینویسد: « "عن ابى جعفر فى قول اللّه : وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ، قال: الطاعة المفروضة". »، بدان که همانا «مُلک عظیم» اشاره شده در آیه قرآن نسبت به امام، همان «مُلک آخرت» است، چرا که مُلک دنیایی به تمام آنچه که دارد بسیار حقیر و کوچک است، و بلکه تمام دنیا و لذات دنیوی و رفعت های دنیوی (و مُلک و حکمرانی دنیوی) همه اموری وهمی و خیالی و زائل و نابود شدنی هستند.مُلک عظیم» همان «مُلک و حکمرانی از مرتبه‌ی ملکوتی و باطنی و أخروی بر تمام اشیاء» است، که عرصه‌ی ظهورِ مُلک و حکمفرماییِ خداوند متعال بر مخلوقاتش است و از آن عرصه میفرماید: «‏» و «» . امام ظهور همان مُلک و حکمفرمایی خداوند و «خلیفة الله» است در حاکمیّت الهی بر هستی. فلذا تمام اشیاء و مظاهر مخلوقات، همه تحت امر و حُکم و فرمان امام هستند و تحتِ مُلکِ عظیمِ اویند. این مُلک عظیم، مظهر «مُلک حقیقی» و «مِلکِ حقیقی» است که از آنِ خداوند است، و تمامِ اطاعت های اعتباری و ملکیّت های اعتباری هم تابع آن ظهور «مُلک حقیقی و مِلک حقیقی در مظهر امام» هستند. [ اوست که خلیفةُ الله در تمام مراتب خلقت است ]. [ملاصدرا در ادامه میگوید: «ثم نقول: هذا الملک العظیم الدائم الحقیقى مما یتفاوت و یختلف، فهو بالقیاس الى الحق الاول جلت کبریائه شی‏ء و بالقیاس الى الأنبیاء و الائمة شی‏ء و بالقیاس الى الامة شی‏ء و الاتباع شی‏ء آخر. اما الّذی بالقیاس الى الحق الاول فکون ذاته تعالى غنیا عن کل شی‏ء و لا یستغنى عنه شی‏ء فى شی‏ء، و له ذات کل شی‏ء، لانه فاعل الکل و غایة الکل فمنه بدو الاشیاء و إلیه مصیر الاشیاء، فیکون هو الکل على وجه اعلى و ابسط. و نحن قد افادنا اللّه البرهان النیر العرشى على هذه المعانى سیما على کونه فى حد ذاته البسیطة الّذی لا ابسط منه کل الاشیاء. و اما الملک العظیم بالقیاس الى الأنبیاء و الائمة علیهم السلام و هو کون ذات‏ الانسان فى مقام القرب بحیث یرى الاشیاء کما هى بنور الحق تعالى و یحیط بها علما و عینا و یستغنى به تعالى عما سواه، ذلک بصیرورة نفسه مترقیة الى الحضرة الالهیة موضوعة لهیئة الوجود کله على وجه عقلى مقدس عن النقص و القصور من صورة عالم عقلى یوازى العالم الحسى المثالى کله، و جنة عقلیة یحاذى جنة عرضها السموات و الارض، و عقله المنور بنور اللّه عز و جل محیطا بها متصرفا فیها کیف یشاء بمشیة ربه، فیسرى حکمه فى الملک و الملکوت بحکم ربه لکونه مستغرقا فى بحر احدیته باقیا ببقائه فضلا عن ابقائه.و هذا هو الملک العظیم الّذی لا اعظم منه فى حق المقربین من الأنبیاء العظام و الاولیاء الکرام، و الى هذا المقام اشار امیرالمؤمنین و سید الموحدین على علیه السلام فیما نسب الى نفسه الشریفة من الامور الالهیة و الافعال الربانیة. و اما الملک العظیم فى حق عامة اهل الاسلام فغایة ما یتصور فى حقهم منه هو الطاعة المفترضة للامام لکونها توجب لهم الفوز بالجنة التى فیها ما تشتهى انفسهم و تلذ أعینهم و هم فیها خالدون، فهذا هو الملک العظیم و النعیم المقیم فى حق المقلد فى المعرفة و التابع فى العبودیة للامام العارف بالحق الناهج سبیل اللّه بالشهود المطلق. و السر فى ذلک: ان الآخرة نشأة علمیة و دار حیوانیة و لا یمکن الوصول إلیها الا بالعلم و الایمان، و نسبة المقلد فى العلم الى العارف البصیر کنسبة القالب الى الروح و الظل الى ذى الظل و القشر الى اللب و الشبح الى الاصل، فیصیب المقلد و الاتباع من کل ما هو یصیب القائد المطاع قشر من اللب و ظل من النور و شبح من الاصل، و لان صور الاجسام و الامثال المحسوسة تابعة فى وجوداتها لصور العقلیات، فالملک الحقیقى و الجنة المعنویة للائمة الهدى علیهم السلام و الملک الحسى و الجنة الجسمانیة للمقلدین التابعین. فاعلم و اغتنم.» ]

.